ندای آزادی : آنچه در ادامه میخوانید، ویژه نامهء سایت جرس بمناسبت هفتادمین سال تولد مهندس عبدالعلی بازرگان از اعضای ارشد نهضت آزادی ایران است.
دهمین ویژه نامه جرس به هفتادسالگی عبدالعلی بازرگان، قرآن پژوه معاصر اختصاص دارد.
مجموعه گزارش ها، یادداشت ها و مصاحبه های اختصاصی جرس را در این ویژه نامه بخوانید.
گزارش
هفتاد سالگی عبدالعلی بازرگان؛ روشنفکری دینی به مثابه روش زندگی /نادر مرزبان
گفتگو
بازرگان میراث دار بازگشت به قرآن است / گفتگو با حسن یوسفی اشکوری
یادداشت
بازرگان آن طور که می اندیشد، زندگی می کند /سید علی اصغر غروی
عبدالعلی بازرگان؛ مرد دیانت و اخلاق / مهدی نوربخش
اولین روز درس / مهدی ممکن
***
هفتاد سالگی عبدالعلی بازرگان؛ روشنفکری دینی به مثابه روش زندگی /نادر مرزبان
قاعده این است که پسران راه پدران را نمیرود و گاه حتی علیه راه پدر شورش میکنند اما هر قاعده ای را استثنایی است. پسرانی هم هستند که شیفته راه پدرانشان میشوند. آنها راه پدر را ادامه میدهند بی آنکه اجبار و تحمیلی در کار بوده باشد. عبدالعلی بازرگان فرزند مهدی بازرگان از زمره کسانی است که با شیفتگی و علاقهمندی راهی را رفت که پیشتر توسط پدرش مهندس مهدی بازرگان پیموده شده بود. او به مانند پدر تحصیلات اش را در رشته فنی گذراند و در رشته معماری با درجه فوق لیسانس فارغ التحصیل شد و باز مانند پدرش شیفته تحقیق روی قرآن و متون دینی شد و تلاشی پیگیر و طولانی را برای هم پیوند کردن قرآن و علوم امروزی آغاز کرد. عبدالعلی بازرگان به تازگی وارد هشتادمین دهه از زندگیاش شده است و کماکان به راهی که رفته باور دارد. کارنامه فعالیت فکریاش با تالیف ۱۹ کتاب و دهها مقاله و سخنرانی نشان از اعتقادی راسخ به راه طی شدهاش دارد.
تشابه با پدر
فعالیت اقتصادی به عنوان فارغالتحصیل رشته مهندسی معماری، فعالیت سیاسی به عنوان یکی از معتقدان به نهضت آزادی ایران و فعالیت فکری به عنوان یکی از باورمندان به آشتی دین و مدرنیته از ویژگیهایی است که میتوان عبدالعلی بازرگان را با آن شناخت. فعالیتهایی که تشابه خیره کننده او با پدرش را به نمایش میگذارد.
دوستان نزدیک اش میگویند که تنوع فعالیتهای بازرگان، چند بعدی بودن شخصیت وی را آشکار میکند. او صرفا یک پژوهشگر دینی نیست، صرفا یک فعال سیاسی نیست و یکمعمار تمام وقت هم نیست اما برای همه این فعالیتها وقت میگذارد و از هیچ کدام هم کم نمیگذارد. در کارنامه فعالیت سیاسی بازرگان عضویت در سازمان جوانان جبهه ملی (در دوران دبیرستان) ۱۳۳۹تا۴۱، عضویت در شورای مرکزی و دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران از ۱۳۵۵ به بعد، عضویت در شورای مرکزی «جنبش مسلمانان مبارز ۱۳۵۶تا ۱۳۵۷ و عضویت در شورای مرکزی جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ۱۳۷۷-۷۹ دیده میشود. فعالیتهایی که هم پیش از انقلاب اسلامی و هم پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی برای او هزینه آفرین بوده است. او پیش از انقلاب در سال ۱۳۵۲ به ۴ ماه زندان محکوم شد و در سال ۱۳۶۹ نیز توسط دادگاه انقلاب حکم ۲ سال زندان دریافت کرد.
بازرگان برای بازتاب دادن دغدغه های سیاسیاش و دینیاش در دوره های مختلف به ابزار رسانه نیز تکیه کرده است. او در سال ۱۳۵۸ سردبیری روزنامه «میزان» را به عهده گرفت. در سال ۱۳۸۰ صاحب امتیاز و مدیر مسؤل فصلنامه «فرا راه» شد و در فاصله سالهای ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۲ با برخی از رسانه های اصلاح طلب همکاری داشت و به همین اعتبار نام او از سالها پیش در مطبوعات و رسانهها شناخته شده بوده است.
دغدغه پنجاه ساله
دین پژوهی برای عبدالعلی بازرگان صرفا به معنای انجام یک فعالیت آکادمیک نبوده است. او از سر تعلقات و باورهای مذهبی به پژوهش دینی روی آورد. تعلقاتی که قاعدتاً همنیشنی با پدرش مهندس مهدی بازرگان و برخی دیگر از سرآمدان روشنفکری دینی در ایران، در شکل گیری آن بی تأثیر نبوده است. او از دوران جوانی یعنی در حالی که فقط ۱۹ سال داشت به عضویت هیئت موسس انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهید بهشی درآمد و در بازه زمانی ۷ ساله تا سال ۱۳۴۸ در این هیئت ماند. بازرگان در همان سال عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مهندسین شد که تا امروز که ۴۲ سال از آن زمان میگذرد هنوز در این شورا عضویت دارد. در سال ۱۳۴۹ پس از آن که برنامه های دکتر علی شریعتی در حسینیه ارشاد تهران آغاز شد، عبدالعلی بازرگان به یاری او رفت و تا سال ۱۳۵۲ در اجرای این برنامهها با شریعتی همکاری کرد. او نخستین کتابش را در سال ۱۳۵۶ به رشته تالیف درآورد و در فاصله ای ۳۶ ساله از آن زمان تاکنون روی هم رفته ۱۹ کتاب تالیف کرده است که همگی بازتاب دهنده تعلقات دینی او هستند.
تدریس از تهران تا کالیفرنیا
حتی نگاهی به عناوین کتابهای تالیف شده توسط عبدالعلی بازرگان کافی است برای این که حوزه علاقه مندی های او در پژوهش دینی مشخص شود. او علاوه بر آن که در پی همپیوندی میان قرآن با مفاهیم دنیای امروز است، قائل به وجود نظم ریاضی در قرآن است. اعتقادی که دقیقا برگرفته از تفکر پدر فقیدش مهندس مهدی بازرگان است. عبدالعلی بازرگان کتابی ۴ جلدی با عنوان «نظم قرآن» برای بیان استدلالهای خود در این زمینه تالیف کرده که در سال ۱۳۷۱ در ایران منتشر شد. کتابهای دیگر وی از جمله «شورا و بیعت- حاکمیت خدا در حکومت مردم-»، «آزادی در قرآن»، «آزادی در نهجالبلاغه» و «در بستر اصلاحات و نوگرایی دینی» نمایانگر دغدغه های روشنفکرانه وی در حوزه دین پژوهی است. او برای شرح و بسط نظرات خود از فرصتهای موجود برای سخنرانی و ارائه مقالات خود استفاده کرده و در سمینارها و کنفرانسهای بین المللی بسیاری شرکت کرده است. بازرگان ۱۱ سال پیش به دلیل تنگ شدن دایره آزادیهایش در ایران ناگزیر به مهاجرت شد و از آن زمان در ایالت کالیفرنیای آمریکا اقامت دارد. او در ینگه دنیا هم محافلی را برای بیان نظراتش یافته است و آزادی دریغ شدهاش در ایران را آنجا دوباره به دست آورده است. وی در حال حاضر مدرس مراکز اسلامی ایمان (Los Angeles)، ابن سینا ( Orange County )، توحید (San Jose )، و مراکز اسلامی شمال کالیفرنیا (Oakland ) است و به صورت ادواری هم در برخی مراکز اسلامی ایرانیان در آمریکا سخنرانی میکند.
زندگی مدرن و مومنانه
زندگی شخصی عبدالعلی بازرگان همراستا با ایدههایی است که به آن باور دارد. او از اسلام اهل مدارا و آشتی جو دفاع میکند. اسلامی که دنیای مدرن را میپذیرد و سر جنگ با آن ندارد. واپسگرا نیست، غرب ستیز نیست و ارزشهای جهانشمول حقوق انسانها را به رسمیت میشناسند. مدار عبدالعلی بازرگان در زندگی شخصیاش هم همین است. شیوه عمل و حتی شیوه لباس پوشیدن اش امروزی و مدرن است. دغدغههایش، دغدغه های مدرن است. نگاهی به عناوین سخنرانیهای اخیرش نشان میدهد که او با به روزترین موضوعات سرو کار دارد. چنان که برای مثال «ترانه جنجال برانگیز شاهین نجفی» و «ترور رافق تقی نویسنده آذربایجانی و اشغال سفارت انگلیس» از جمله موضوعهای سخنرانیهای ماه های اخیر اوست. پایگاه اینترنتی عبدالعلی بازرگان هم همه سخنرانیها و مقالات او را به صورت منسجم و شسته رفته ای در اختیار مخاطبان فضای مجازی قرار میدهد که نشانهای از همین اهمیت دادن بازرگان به مخاطب آنلاین است. او گرچه به تازگی به هشتادمین دهه زندگی خود وارد شده است اما در تقلا و شوق آموختن و بازتاب دادن ایدههایش عمیقا مدرن و امروزی است.
***
بازرگان میراث دار بازگشت به قرآن است / گفتگو با حسن یوسفی اشکوری
فرزانه بذرپور: حسن یوسفی اشکوری از روزهای اول انقلاب یاد میکند که با عبدالعلی بازرگان آشنا شد. بارقهٔ این آشنایی کتابی بود از عبدالعلی بازرگان که مهندس مهدی بازرگان در نخستین دوره مجلس شورای اسلامی به اشکوری هدیه کرد. جرس به مناسبت هفتادمین سالروز تولد عبدالعلی بازرگان با حسن یوسفی اشکوری درباره او گفتگو کرده است. اشکوری که تمرکز مطالعات اش در دین پژوهشی و تحقیق پیرامون اسلام است، با تاکید بر اهمیت فعالیتهای عبدالعلی بازرگان اعتقاد دارد که اسلام شناسی بازرگان، آن چیزی است که دنیای اسلام در بحبوحهٔ بنیاد گرایی و خشونت مذهبی به آن نیاز دارد هر چند که به گفته او، روشنفکران دینی، تریبونی برای بیان نظراتشان در داخل کشور ندارند و تجربه تلخ حکومت دینی نیز نسل جوان را از دین گریزان کرده است.
متن کامل این گفتگو را بخوانید:
جناب آقای اشکوری شما از همفکران و دوستان قدیمی آقای مهندس عبدالعلی بازرگان هستید، لطفا برای خوانندگان جرس درباره سابقهٔ این آشنایی و دوستی بفرمایید؟
من با نام آقای مهندس عبدالعلی بازرگان در همان اوایل انقلاب و از طریق مطبوعات آشنا شدم، در روزنامهها و رسانه های آن زمان، آقای عبدالعلی مقالاتی مینوشت و من طبعا نوشته های شان را میخواندم و وقتی دانستم فرزند مهندس مهدی بازرگان است بیشتر توجه ام جلب شد تا اینکه در انتخابات مجلس شورای اول بیشتر با آقای بازرگان آشنا شدم. من کاندیدای مجلس از شهرستان تنکابن رامسر مازندران بودم، ولی انتخابات تهران بیشترین بُعد خبری را داشت، چرا که اولا پایتخت بود و ثانیا ۳۰ نماینده میخواست و ثالثا شخصیتهای مشهور در سطح داخلی و حتی خارجی در این کلان شهر کاندیدا شده بودند. نحله های مختلف سیاسی در آن انتخابات مشارکت داشتند. از حزب جمهوری اسلامی، جامعه روحانیت مبارز تا دفتر هماهنگی رئیس جمهور یعنی وابستگان به آقای بنی صدر، گروههای مختلف هم ائتلاف کرده بودند. یکی از این گروههای ائتلافی پایتخت، عنوان «همنام» داشت که نهضت آزادی و چند گروه وابسته به نهضت آزادی ازجمله انجمن اسلامی مهندسان، انجمن اسلامی پزشکان و طیف ملی مذهبیهای آن دوران در این ائتلاف حضور داشتند. نام آقای عبدالعلی بازرگان هم در آن لیست بود.
در مرحله اول، مهندس عبدالعلی بازرگان همراه به مهدی بازرگان و یدالله سحابی و مهندس عزت الله سحابی انتخاب شد، اما در مرحله دوم آقای عبدالعلی رأی نیاورد اما برخی از نام آوران نهضت مانند هاشم صباغیان، دکتر سحابی، صدر حاج سید جوادی و ابراهیم یزدی از تهران و قزوین انتخاب شده و در مجلس نیز فراکسیون نهضت آزادی را تشکیل دادند.
اما ماجرای آشنایی نزدیک من با آقای عبدالعلی اتفاق دیگری بود، روزی در راهروی ورودی مجلس به مهندس مهدی بازرگان برخورد کردم. ایشان پس از سلام و علیک و احوال پرسی معمول از کیفش کتابی درآورد و گفت عبدل این کتاب را برای شما داده است. گرفتم اما نفهمیدم منظور از «عبدل» کیست و از پرسیدن هم خودداری کردم و تنها تشکر کردم. وقتی جدا شدیم کتاب را نگاه کردم و دیدم کتاب؛ کتاب آزادی در قرآنِ آقای عبدالعلی بازرگان بود. در صفحه اول هم کتاب را به من هدیه و امضا کرده بود. فهمیدم که منظور از «عبدل» عبدالعلی است و من البته تا آن روز تلفظ عبدل را نشنیده بودم.
گویا آقای عبدالعلی از طریق مذاکرات مجلس یا گفته های پدر و دوستانش با نام من آشنا شده بود و متوجه شده بود که بنده هم به نوعی «خودی» تلقی میشوم و با دیگر نمایندگان خط امامی و به ویژه روحانی آن زمان متفاوتم. از این رو این هدیه بدون آشنایی قبلی به معنای نوعی همراهی و تشویق بوده است. این نخستین آشنایی من با مهندس بود و بعد در انجمن اسلامی پزشکان و انجمن اسلامی مهندسان سخنرانیهایی داشتم و این دوستی از همان دوره آغاز شد و تا کنون ادامه یافته است.
آقای بازرگان بیشترین تمرکز پژوهشی و تألیفاتشان در حوزه قرآنی بوده است و در ادامه راه پدر به پیوند دادن گزاره های دینی و قرآنی با مفاهیم دنیای مدرن همت گماردند. شما کارنامه قرآن پژوهی شان را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظرم در استمرار حرکت فکری، دینی – سیاسی که زنده یاد مهندس بازرگان آغاز کرده، میتوان گفت آقای عبدالعلی، نامدارترین و مؤثرترین شخصی است که همان راه را ادامه میدهد و بسیار موفق بوده است. متأسفانه در ادامه نحله فکری مهندس بازرگان ما اکنون افرادی نداریم که آن نوعِ تفکر و رویکرد به خصوص به قرآن را ادامه دهد. در حال حاضر خلف شایسته و صالح برای ادامه راه زنده یاد بازرگان، آقای عبدالعلی است. ایشان میوه مطلوب باغستانِ تلاشهای فکری شصت ساله مهندس بازرگان است و انشالله بعد از این هم از این درخت و باغستان میوه های بیشتر و گواتری بچینیم.
فکر میکنید دوری از ایران چه تأثیری در اندیشه های آقای بازرگان گذاشته است؟
دوری از ایران برای تیپ هویتی ما یک نقص است اما چه میتوان کرد؟ این هجرت ناخواسته و تحمیلی است. در عین حال اگر هم ایشان بودند باز در شرایط فعلی امکانات نشر افکار نداشتند. با این همه حضور دوازده – سیزده سالهٔ آقای بازرگان در آمریکا و دنیای آزاد که ابرازها و امکانات رسانه ای را برای ایشان فراهم آورده موجبات اثرگذاری بیشتری شده است. آقای عبدالعلی در آمریکا جلسات قرآنی و سخنرانیها متعددی دارد و جلساتی را با مردم به طور زنده و مستقیم برگزار میکند و همینطور از رسانه های تصویری و نوشتاری بهره میبرد. چنین امکانی در ایران وجود ندارد.
ویژگی و خصوصیت نگاه پژوهشی و تفسیری آقای بازرگان نسبت به سایر مفسران و قرآن پژوهان معاصرشان چیست؟
قران یک متنی است از۱۴۰۰ سال پیش و از صدر اسلام محور اندیشهها و شعائر و سنت مسلمانان بوده و هنوز هم کسانی که معتقدند و مبادی آداب دینی علیالخصوص حول و حوش قرآن مناسک دینی شان را سامان میدهند. قرآن فقط یک کتاب نظری نیست بلکه کتاب عملی و هدایت هم هست. از قرن اول که تفسیر به وجود آمده است و از قرن سوم و چهارم که این تفاسیر نوشته شده، نگاه به قرآن و تفسیرش متفاوت بوده است و هر مفسری بنا بر گرایشات و اهداف خود، نگاهش به قرآن متفاوت بوده است.
من میتوانم چهار ویژگی برای قرآن شناسی آقای عبدالعلی بازرگان و کم و بیش درباره مهندس مهدی بازرگان نام ببرم.
ویژگی اول معقول سازی گزاره های قرآنی است. این تلاش در قرون اولیه اسلامی هم بود. بدین معنا که هر مسلمانی که قرآن را تفسیر میکرد و به بحثهای عقیدتی اسلام میپرداخت، تلاش میکرد باورهای ایمانی خود را موجه و معقول نشان دهد. الان هم همین طور است. این البته با عقلی کردن متفاوت است. عقلی کردن قرآن به معنای اثبات گزارهها و آیات با مبانی عقلی نظری و برهانی است. این داعیه نه من و نه بازرگان پدر و نه پسر نیست. اینکه بشود هر باور دینی از خدا تا قیامت و نماز و روزه را با برهان عقلی اثبات کرد امکان پذیر نیست. چنین ادعایی گزاف است. توجیهات علمی از گزاره های دینی گاهی توسط زنده یاد مهدی بازرگان صورت گرفته . گاهی هم به نظرم افراط شده اما در عین حال ایشان را نمیتوان در شمار پوزیتویست های مسلمان دانست، بلکه ایشان در توجیه علمی قرآن، به دنبال سازگاری علم و دین بود نه علم را بر دین حاکم کردن، از این رو اگر در نهایت جایی سازگاری نمییافت به نفع دین، رأی و نظر میداد.
البته معقول سازی دین کار هر مسلمانی است. هر مسلمان باید بتواند باورها و اعمال مذهبی هاش را برای خود و دیگران با عقل و منطق باورپذیر سازد. این شیوه معقول سازی را در زمانه ما مهندس مهدی بازرگان پایه گذاری کرد و اکنون میراث دار این مکتب آقای عبدالعلی است. ویژگی تفسیری آقای بازرگان این است که سعی میکند تفسیری از آیات و مفاهیم قرآنی ارائه دهد که با عقلِ متعارف بشری هم سازگار باشد یا حداقل در تعارض با مسلمات عقل و علم نباشد. یکی از زمینه های اثرگذاری نگاه قرآنی آقای بازرگان نیز همین نکته است. چون یک نگاه تازه با توجه به معارف عصر به قرآن دارند و معقول سازی این آیات و گزاره های قرآنی در راستای آن است.
ویژگی دوم نگاه منظومه ای و سیستمی به قرآن است. او باور دارد که قرآن یک نظم ریاضی یا شبه ریاضی دارد. مقوله ای که بازرگان پدر در کتاب سیر تحول در قرآن انجام داده از همین نوع است. ایشان با داده های آماری و ریاضی نشان داده است که قرآن یک نوع نظم ریاضی دارد. این کار البته قبل از بازرگان پدر، توسط رشاد خلیفه و عبدالرزاق نوفل از قرآن پژوهان اهل سنت هم صورت گرفته بود. اینها مدعی هستند که قرآن یک نظم عددی دارد. مثلا در کتاب سیر تحول قرآن با نمودارهای ریاضی و داده های آماری نشان داده شده که قرآن نظمی ریاضی دارد. این کار چنان دکتر شریعتی را شیفته کرده بود که آن را کشفی در ردیف کشف جاذبه به وسیله نیوتون دانست.
عبدالعلی بازرگان هم معتقد است که تمام آیات قرآن کاملا دقیق آورده شده و تماما نظم ریاضی دارند و هیچ آیه و سوره ای بیهوده انتخاب نشده است. در هرحال ایشان به لحاظ شکلی و محتوایی یک نگاه سیستمی به قرآن دارند. نمونه روشن این ویژگی کتاب چهار جلدی «نظم قرآن» است که دور تفسیر قرآن با همین منطق است. ایشان مدعی است قرآن یک منظومه و سیستم هماهنگ است و آیات قرآن در سورههایی که گرد آمده یک انسجام درونی و محکم دارد. البته اینکه این نگاه جای نقد دارد یا خیر، من وارد نقد و بررسی آن نمیشوم.
ویژگی سوم اینکه آقای عبدالعلی توجه خاص به واژگان است و این که نوعی سمانتیک و معنا شناختی در تفسیر قرآن ایشان وجود دارد. این نوع نگاه را بیش از همه مدیون و مرهون “ایزوتسو” محقق و لغت شناس معروف ژاپنی هستیم. وی در کتاب «خدا و انسان در قرآن» این معنا شناختی مدرن را برای نخستین بار طرح کرد.
درگذشته نیز لغت شناسانی چون فخر رازی هم از این شیوه استفاده میکردند، در ایران معاصر مرحوم آیت الله طالقانی در «پرتوی از قرآن» همینطور، اما آقای مهدی بازرگان از این شیوه چندان استفاده نمیکرد و حتی شاید چندان موافق هم نبود اما عبدالعلی بازرگان زبان شناسانه با واژگان قرآن برخورد میکند و سعی دارد مفاهیمی نو و تازه را بیرون بکشد.
ویژگی چهارم قرآ قرآن پژوهی آقای عبدالعلی بازرگان پیوند دادن مفاهیم قرآنی و اندیشه های قرآنی با نیازهای دوران مدرن است. عنوان مناسبی که میتوان به این نوع نگاه داد، عنوان «قرآن در صحنه» است که بعد از انقلاب مرحوم آیت الله طالقانی برای تفسیر قرآنش در تلویزیون از آن استفاده کرد. بازرگان پدر و پسر و آیت الله طالقانی و این طیف نواندیشان دینی ما از ۱۰۰ سال پیش تا کنون به قرآن چون کتاب بسته منجمد و از رده خارج شده نگاه نمیکردند. شعار «بازگشت به قرآن» همین بود که از دل مفاهیم قرآنی راه حلهایی برای معضلات کنونی جوامع اسلامی پیدا کنند. از سید جمال الدین اسدآبادی این نهضت اغاز شد و بعد از طریق مهدی بازرگان و طالقانی و شریعتی ادامه پیدا کرد و اکنون عبدالعلی بازرگان در این سطح تنها کسی ست که از بازماندگان نسل گذشته هنوز به این چهارچوب وفادار مانده و سعی دارد در همین چهارچوب قرآن را به عنوان بیدارگر و حلال مشکلات برای مسلمانان مطرح و معرفی کند. این رویکرد به ویژه در مقایسه با شیوه روشنفکران دینی بعد از انقلاب اهمیتش آشکار میشود. روشنفکران دینی بعد از انقلاب شعار بازگشت به قرآن را فراموش کردند، قرآن از صحنهٔ روشنفکران دینی کنار گذاشته شده و امروزکمتر کسی است که شعار بازگشت به قرآن را بدهد. با این توصیفات میتوان گفت مکتب قرآن پژوهی عبدالعلی بازرگان بسیار برجسته است و در شرایط فعلی در داخل کشور و میان متفکران ایرانی خارج از کشور آقای بازرگان شاخص بوده و از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
با تجربه تلخ حکومت دینی و گسستهای معرفتی که در جامعه ایران رخ داده است. به نظر شما تفکرات آقای بازرگان مخاطبی پیدا کرده است؟
یکی از نقصهای روشنفکران ما ارتباط کم آنها با توده های مردم است. متأسفانه از پیش از انقلاب تا کنون این ضعف ادامه داشته است. در مقاطعی مانند سالهای منتهی به انقلاب و اوایل انقلاب به واسطه سخنرانی در تلویزیون یا مسجد قبا و حسینیه ارشاد روشنفکرانی چون مرحوم بازرگان و مرحوم آیت الله طالقانی مخاطب میلیونی یافتند. بااین حال در شهرستانهای کوچک این ارتباط برقرار نشد. البته شریعتی یک استثنا بود در این میان.
امروزه آقای بازرگان و امثال ایشان در ایران کنونی عملا نمیتوانند با مردم رابطه برقرار کنند، چون امکاناتش را ندارند ولی در خارج از کشور دسترسی آزاد به رسانه هست و همین رسانه های تصویری و سایتها و نوشتهها در داخل ایران اثرگذار است . برنامه “پرتوی نور” که ایشان از سخنرانهای ثابت آن است در ۵ سال اخیر به بینندگان متعددی یافته است و علاقمندان خود را پیدا کرده، ضمن اینکه ایرانیهای زیادی در خارج از کشور زندگی میکنند و مستقیما یا از طریق نوشتهها و سایتها و تلویزیون با ایشان آشنا میشوند.
خوشبختانه این رسانهها، بسته بودن فضای داخل کشور را تا حدی جبران میکنند ولی این پیام متأسفانه در میان توده مردم نمیرود. چه این محدودیتها وجود داشته باشد یا نه، کلا نوع زبان و ادبیات روشنفکران ما با توده مردم ارتباط برقرار نمیکند. توده مردم زبان مناسسب توده پسند را میفهمند و عموما روشنفکران ما این زبان را ندارند. یک زمانی کتابهای دکتر شریعتی به دلایل خاصی حتی به روستاها هم رفت. ایشان یک استثنا بود و اکنون دیگر آن حادثه اتفاق نمیافتد.
من خود در آمریکا شاهد بودم که مهندس عبدالعلی بازرگان در ایالتهای مختلف آمریکا جلسات ثابت ماهانه تفسیر قرآن دارد و بخشهای قابل توجه مسلمانان در آنجا جمع میشوند، ولی متأسفانه کسانی که پای صحبت ایشان حضور دارند از همان نسل قبل هستند و نسل جوان کمتر جذب شده و این به دلیل دافعه نسبت به دین در جامعه است چرا که در شرایط کنونی به آسانی چهل سال پیش دیگر نمیتوان از دین و قرآن دفاع کرد و دین گریزی دلیلِ مخاطب کمتر نسل جوان است.
دربرابر امواج سهمگین دین ستیزی و اسلام ستیزی که پیدا شده در جبهه دفاع از قرآن و اسلام و ارزشهای دینی ما مدافعان جدی و اثرگذاری نداریم و آقای بازرگان که با زبان و بیان معقول میتواند افراد را تاحدود زیادی قانع کند، تریبونی مغتنم است. اثرگذاری آقای بازرگان فقط به بحثهای نظری و کلامی و تفسیری نیست. آقای بازرگان شخصا با قرآن انس دارند و این امتیاز بزرگی است. یک مسیحی یا یهودی و یا ملحد بدون اعتقاد به قرآن میتواند یک قرآن شناس نامداری هم باشد که نمونهاش ایزوتسو فیلسوف ژاپنی است که کارهای علمی مهمی درباره قرآن انجام داده و پایه نظری محققتان و پژوهشگران بسیاری شده است. اما عبدالعلی بازرگان صرفا نظریه پردازعلمی و معقول سازی از آن نیست بلکه اثرگذاری معنوی و اخلاقی نیز هست. قرآن اصولا کتاب اخلاق و هدایت و نور است. چه کسی میتواند این بُعد نورانیت قرآن را و بُعد معنویت قرآن را در جامعه رواج دهد؟ کسی که با قرآن انس دارد و مؤمن راستین و مبادی آداب و عامل به قرآن باشد. آقای بازرگان به دلیل انس و الفت با قرآن و خلوص دینی، کلامشان بسیار مؤثر و جذاب و دلنشین است و این ویژگی در قرآن پژوهان و روشتفکران دینی ما کمتر وجود دارد. این امتیاز مهم کلام بازرگان است.
خلاء حضور چهره های برجسته روشنفکران دینی ما از جمله عبدالکریم سروش، محسن کدیور، آرش نراقی ، صدیقه وسمقی ، عبدالعلی بازرگان و خود شما به واسطه دوری از ایران باعث شده که نقد غیرمنصفانه و یکطرفه ای علیه نواندیشی دینی در رسانه های داخل کشور شدت یابد. آیا گسست روشنفکری دینی از جامعه مبدا بحرانی است که موجب حذفش از عرصه عمومی خواهد شد؟
چون فعلا میدان خالی شده و تریبونهای یک طرفه در ایران ایجاد شده است این نقدها صورت میگیرد و حاکمیت هم مستقیم و غیرمستقیم به این نقدها که در موارد زیادی هم غیرمنصفانه و غیر عالمانه هست دامن میزند ولی از سویی دیگر من شخصا هر نوع نقدی را حتی اگر با نیت خیر نباشد مفید و مثبت میدانم، چون نشان میدهد که نواندیشی دینی در جامعه ایران زنده است و هنوز به عنوان بدیل وضعیت موجود حضوری پر رنگ دارد و اگر اسلام آینده ای داش تنها با این نوع آرایش فکری ممکن است و این هم نشان دهنده زنده بودن این جریان است و هم در زنده ماندنش نقش دارد. در طول چهل سال این همه شریعتی مورد نقد قرار گرفته و هنوز هم با قوت ادامه دارد. بسیاری از این نقدها صحیح است، اما صرف نظر از درستی و نادرستی خود این نقدها در داخل و خارج از کشور، تفکر شریعتی ادامه دارد و زنده و اثرگذار. این نشان دهنده این است که شریعتی زنده است. بنابراین نقد نقادی نشانه حیات و زندگی یک فکر است.
به واسطه خلاء حضور این شخصیتهای معتبر و اثرگذار در داخل کشور میدان خالی شده و به خصوص اینکه حاکمیت از طرق مختلف سعی در تضعیف این جریان دارد. نبودنشان سبب شده آنها فرصت جولان بیشتری پیدا کنند. از طرفی هم باید از این نقدها استفاده کرد. اما با تعبیر بحران موافق نیستم. هرچند گسستی که به وجود آمده هم برای جامعه زیان بار است و هم برای نواندیشان و متفکران ما از جهاتی مضر اما مبدء بحران نیست. اما این به معنای حذف جدی این متفکران از عرصه عمومی نیست و نخواهد شد. چرا که گفتم فرآورده های فکری و فرهنگی آنان از هزار راه به داخل میرسد و مشتقان از آنها بهره میبرند. ضمن این که بخش قابل توجهی از متفکران اصیل ما همچنان در داخل و در کنار مردم هستند و در تعامل با محیط هم رشد میکنند و هم به رشد و تعالی فکری و اجتماعی مردم یاری میرسانند.
این دوری چه تأثیری بر روشنفکران ما دارد؟
نبودن اینها به ضرر جامعه و حتی خود این افراد هم است. روشنفکر فردی آکادمیک نیست که دغدغهاش تنها بحثهای انتزاعی محض و بی ارتباط با وقایع جاری جامعه و سرنوشت مردم باشد. روشنفکر کسی است که به اندیشه معطوف به تغییرات اجتماعی میپردازد وگرنه یک آکادمیک میشود. آقایان سروش و شبستری و کدیور و آرش نراقی و بازرگان و طیف این دوستان همگی اندیشههایشان معطوف به تغییرات اجتماعی است، چون عنصر مهم روشنفکری نقد است. نقد سیاسی و نقد فرهنگی و نقد اجتماعی مسئولیت روشنفکر است و روشنفکر دینی مهمترین مسئولیتش نقد فرهنگ مذهب سنتی است ولی اگر این افراد در متن جامعه ای که برای آن جامعه مینویسند، قرار داشته باشند هم از این جامعه الهام میگیرند و هم نیازها و واقعیاتهای جامعه را مستقیما درمی یابند و بدان واکنش نشان میدهند اما وقتی که از جامعه خود فاصله میگیرند، این گسست باعث میشود به تدریج ذهنی شوند و مقالات و سخنانی بگویند و نظریاتی بپرورانند که برای جامعه در اولویت نباشد و با نیازهای واهی جامعه ارتباط مستقیمی نداشته باشد.
ما آرزو میکنیم این گسست خیلی طول نکشد و دوباره وضعیت به گونه ای پیش آید که این افراد به متن جامعهشان برگردند و هم از جامعه اثر بپذیرند و هم بر جامعهشان اثر بگذارند. آیندهٔ بهتر جوامع اسلامی در گرو پوست انداختن اسلام سنتی است.
متأسفانه اخیرا خشونتهای زیادی در جوامع اسلامی میبینیم. البته وضعیت ایران بهتر است اما وضعیت خشونت مذهبی را در مصر و سوریه و حتی در اروپا میبینیم که یک مصیبت بزرگی است برای اسلام و مسلمانان. اسلام هیچ وقت مانند امروز دچار بحران نبوده است و رشد بنیادگرایی خشونت گرای اسلامی برای دین و مسلمانان دیگر اعتباری باقی نگذاشته است. جریان نواندیشی دینی جریان ضعیفی است در مقابل جریان بنیادگرا که با سرو صدا و بمب و انفجار پیامش را به دنیا میرساند. این جریان تریبونهای زیادی ندارد و از هر سو چه دولتها و چه نهادهای رسمی دین مثل روحانیت در تمام کشورهای اسلامی زیر فشار است و پیامش چندان به مردم نمیرسد. اما اگر اسلام بخواهد آینده ای داشته باشد تنها از همین بستر و نهاد خواهد بود. امیدواریم شرایط برای کشور ما به گونه ای فراهم شود که این جریان بتواند بیش از پیش کمکی به گذار به دموکراسی در ایران بکند. استبداد دینی که مرحوم نائینی در ۱۰۰ سال پیش مصیبتی چاره ناپذیر مطرح کرده بود امروز دامن گیر ما شده است. برای گذار از استبداد دینی به یک نظام آزاد دموکراتیک، روشنفکران دینی نقش برجسته ای داشته و بعد از این هم خواهند داشت.
***
عبدالعلی بازرگان؛ مرد دیانت و اخلاق / مهدی نوربخش
او از تبار مردان شریف و با فضیلت دیار ماست. او وارث تمامی صفات نیکوی پدری است که او را به اصلاحگری دینی، مبارزه با استبداد، تدین، مدارا و اخلاق میشناسیم. تاریخ بیش از نیم قرن سیاسی، دینی و اجتماعی وطن بدون ارزیابی دقیق نقش مهندس مهدی بازرگان در تحولات دینی، سیاسی و اجتماعی ایران در این برش میّسر نیست. عبدالعلی بازرگان ناظر و حاضر در این صحنههاست. او با مردانی چون مهدی بازرگان، یدالله سحابی، ایت الله طالقانی، صدر حاج سیّد جوادی از یک طرف و از طرف دیگر با نیروهای جوان تر جنبش ضد استبدادی وطن همچون حنیف نژاد محشور بوده است. او به عنوان یک تلاشگر سیاسی، در زمان استبداد پهلوی و استبداد دینی آیت الله خمینی به زندان رفته است. او به عنوان یک پژوهشگر دینی، چهره و اصالت دیگری از دین نشان داده است. دین او دین آزادی انسانهاست. در این دین جایی برای استبداد و قرائت استبدادی از دین وجود ندارد.
در کتاب آزادی در قرآن مینویسد، «از همان قدم اول رسول خدا به مخاطبین دعوتش این فکر را القا کرده است که مختار و آزاد هستند، بنابراین مسئول اعمال خودشان هستند. بیش از همه درباره قیامت و حیات آخرت به آنها اختیار داده تا در برابر تذکرات (کتاب و رسول…) هرکس دلش خواست متذکر شده، راهی به سوی پروردگارش پیش گیرد. از همه روشنتر درباره حق (به طور مطلق) است. به پیامبر خود میگوید : به مردم بگو آن حق از جانب پروردگار شماست. پس هرکس خواست ایمان بیاورد و هرکس خواست کافر شود. دیگر از این واضحتر نمیشود. شگفتا، کفر و ایمان به حق یکسره به اختیار و دلخواه خود مردم واگذار شده است!»
آزادی، حق انتخاب و احترام به اصل حاکمیت ملی آنچنان با اندیشه پزوهشگری دینی او گره خرده است که پس از تحقیق بر روی آزادی در قرآن، به سراغ نهجالبلاغه میرود تا آزادگی و آزادی خواهی علی ابن ابو طالب را به تحقیق گذارد. در این کتاب توضیح میدهد که قرآن و نهجالبلاغه با یک استدلال و منطق به حقوق مردم و حق انتخابشان احترام میگذارند. با منطق، که پای در پژوهشگری دینی او دارد، بازرگان نشان میدهد که آزادی و احترام به حقوق مردم همان قدر که یک ارزش فرا دینی است، ریشه در دین و دیانت نیز دارد. دین باوری او و ارزشهای دینی او به روشنی نشان میدهد که مبارزه سیاسی ضد استبدادی او با چه پشتوانهای و از کجا ریشه گرفته است.
اما آن چیزی که جدای از ایدئولوژی او، مهندس عبدالعلی بازرگان را از بسیاری متمایز میکند، شخصیت اوست. او به آن چیزی که میگوید و مینویسد اعتقاد راسخ دارد. او شخصیتی است اخلاقی، اهل مدارا، و با متانت و وقار ویژه خود. آن کسا نی که با او محشور بودهاند، میدانند که او معلم اخلاق است. افتخار محشور بودن با او افتخار بزرگی است. از خدای بزرگ برای این معلم اخلاق، فکر و اندیشه سلامت آرزو نموده و سالگرد با برکت تولد هفتاد سالگی او را از جان و دل تبریک میگوییم.
***
اولین روز درس / مهدی ممکن
در سیکل اول دبیرستان، کلاس درس عربی را کسی جدی نمیگرفت، سیکل دوم آغاز شد، و اولین ساعت اولین روز، درس عربی داشتیم. دبیر وارد کلاس شد و خود را معرفی کرد. محمد تقی شریعتی بود. شخصیت و شهرت فرهنگی ایشان در شهر مشهد چنان بود که نیازی به معرفی نداشت. اطلاع هم داشتیم پدرِ یکی از همکلاسیهای سیکل اول است (علی شریعتی) که تغییر رشته داده و به دانشسرای مقدماتی رفته بود.نزول سوره عصر و سوگند به زمان برای اعراب معاصر رسول خدا که تنبلی، بیکاری و شرط بندیهای وقت گیر، بخش عمده ای از ساعات ظهر تا شب (عصر) آنها را اشغال میکرد، موجب تحول بزرگی در زندگی آنها شد و در جامعه تازه مسلمان قرائت سوره والعصر به صورت رسمی همگانی درآمد تا آنجا که در ملاقاتهای معمول روزانه جای سلام و علیک را گرفت که یکی در قرائت آن پیشقدم میشد، طرف یا طرفهای مقابل به عنوان پاسخ، ملزم به سکوت و گوش کردن سوره میشدند. بدین ترتیب در گذرگاه های مکه و سپس مدینه هر تازه مسلمانی روزانه چند نوبت با قرائت سوره والعصر روبرو میشد که پیام آن غنیمت شمردن زمان، تلاش در عمل صالح، پاسداری از حق و پایمردی از آن بود.
با سوال و جوابی که در مورد سوره عصر در اولین کلاس عربی پیش آمد، بدون اینکه سخنی از درس عربی شود، وقت به پایان رسید وکاملا محسوس بود که همکلاسیها تحت تأثیر قرارگرفتهاند، به زعم اینجانب آقای شریعتی خیلی هوشیارانه سوره والعصر و تفسیر آن را برای اولین روز درس انتخاب کرده بود که شاگردانش فرصت زمان و کلاس را غنیمت شمارند و سکوت در کلاس را رعایت کنند؛ در کلاسهای بعدی به مناسبت و اقتضای موقعیت سوره های کوچک قرآن و گاه کلامی ازنهج البلاغه پیش کشیده میشد و همواره همکلاسیها با شوق استقبال میکردند ولی همچنان از درس عربی در کلاس خبری نبود تا چند هفته بعد یکی از همکلاسیها متذکر درس عربی شد، آقای دبیر پس از کمی مکث گفت: نگران نباشید واقعیت این است که شما محصلین رشته طبیعی با این یک ساعت در هفته عربی خوان و عربی دان نمیشوید و در آن حد که بخواهید در امتحان نمره بیاورید، میتوانید با مراجعه به کتاب درسی خودکفا شوید و اگر سئوالی پیش آمد مطرح کنید تا پاسخ دهم و افزود، امروز کلاس عربی در این شهر فراوان است؛ آنچه یافت نمیشود و نیاز روز جامعه ماست، کلاس آگاهی و اخلاق است.
شصت و سه سال از اولین روز درس میگذرد اما پیام سوره والعصر با بیان استاد فقید محمد تقی شریعتی در اندرونم هنوز طنین دارد و به عنوان ملاک سنجش خواه ناخواه عمل و رفتارم را زیر سئوال میبرد و به الگو والگوهائی نیاز دارم که مصداقهای عملی استفاده بهینه از زمان، گفتار و کردارشان صالح و در برپائی حق و پایداری از آن همواره استوار باشند.
دو خاطره از سالهای دور
انتشار ویژه نامه هفتاد سالگی عبدالعلی بازرگان اقدامی مبارک است و زمانی صورت میگیرد که مخلص در آستانه هشتاد سالگی قرار داردم، با این تفاوت سنی گو اینکه فرصت زیادی باقی نمانده است معهذا از اینکه به لطف اینترنت و رسانه های مجازی راهی برای آموختن از ایشان برایم گشوده شده است و الگوئی را که درصدد یافتنش بودم در دسترسم قرارگرفته است خدا را شاکرم.
به دعوت انجمن گفتگو و دموکراسی پانزده سال پیش، آقای مهندس عبدالعلی بازرگان به منظور انجام یک سخنرانی به پاریس آمدند. اولین بار این فرصت پیش آمده بود که هفته ای را باهم بگذرانیم، دو سال بود که پدرشان دعوت حق را لبیک گفته بودند، انتظار داشتم از ویژگیهای پدر صحبت کنند. سخن از پرکاری و نظم آن بزرگوار پیش آمد. مهندس عبدالعلی به ذکر دو خاطره پرداخت یکی اینکه پدر در موقع رانندگی همیشه یک کتاب کنار دست خود داشتند که مخصوص مطالعه هنگام ترافیک خیابان یا توقف پشت چراغ قرمز بود و به صورت متوسط هر دو ماه یک کتاب پایان مییافت، مهندس عبدالعلی به نقل از پدر افزودند که برای استفاده بهینه از زمان الگو هم داشتند و بارها از ویل دورانت نام میبردند که به تالیف عظیم و ماندگارش تاریخ تمدن که حکایت زندگانی بشر وتحولات فرهنگی –اجتماعی آن را از دیر باز تا عصر ناپلئون هوشمندانه و آموزنده بازگو میکند، مشهور بود. به علاوه آثار متعدد دیگری مثل تاریخ فلسفه و لذات فلسفه که از لحاظ اهمیت کمتر از تاریخ تمدن نیستند.
خاطره دوم اینکه پس از اطلاع از فوت پدر که در خارج اتفاق افتاد باید برای سامان دادن کارها باید به سرعت دست بکار میشدم و یقین داشتم حتماً پدر وصیت نامه ای تنظیم کردهاند که باید بر طبق محتوای آن، خواستهها و نظرات ایشان برنامه ریزی و سامان یابد، اما وصیت نامه کجاست؟ پدر پیش از سفر در این باره به کسی از افراد خانواده سفارش نکرده بودند؛ اما در عین حال با شناختی که از پدر داشتم مطمئن بودم که پدر به منظور دست یابی به وصیت نامه نشانه و علائمی را بجا گذاشتهاند، به دنبال این فکر وارد کتابخانه ایشان شدم که مثل همیشه کتابها پروندهها و کلاسورها با نظم خاص درجای خود قرار داشت و تنها گوشه یک کاغذ از لای یک کتاب بیرون زده بود و بدین ترتیب وصیت نامه پیدا شد.
تطبیق تاریخی قرآن
آقای مهندس عبدالعلی بازرگان سالهاست به امریکا مهاجرت کردهاند، نه از روی تفنن و فرار از ایران بلکه به منظور دستیابی به محیط آزادتری که بتوانند هرچه بهتر به گسترش فعالیت فرهنگی و دینی پرداخته و پیام خود را به ایرانیان علاقمند برسانند. خوشبختانه امروز کوشش ایشان نتایج خود را آشکار ساخته و مصداق شجره طیبه ایست که هرروز میوه بیشتری ببار میآورد و از نظر جامعه روشنفکری ایران پوشیده نمانده است؛ تفسیر و کلاسهای قرآن بخشی از برنامهها را تشکیل میدهد که از سبک و شیوه خاصی برخوردار است یا لااقل برای اینجانب در بردارنده نکاتی تازه است که به بخشی از آن اشاره میشود:
پس از حضور چند جلسه در کلاس و با گوش دادن از طریق سی دی، در خواهیم یافت که مجموعه قرآن همه به صورت واحدی پیوسته است و یک واحد کل را تشکیل میدهد. در عین حال هر یک از سورهها ویژه گی خود را دارد و هر کلمه درجای خود قرار گرفته است، همانند پیچ و مهره سیستمی که فقط درجای خود قابل نصب و اثر است.
از ابتدای سوره بقره که ماجرای آدم به عنوان شاخص نوع آدم و ویژگیهای گی های او آغاز میشود، بحثی است انسان شناسانه که ادامه آن در همین سوره به قوم بنی اسرائیل به عنوان اولین جامعه دینی میرسد که در چهارچوب شریعت شکل میگیرد و پس از فرار از مصر در صحرای سینا استقرار میابند، این قوم نمادی است از جوامع انسانی ابتدائی و دارای ویژگیهای مثبت و منفی؛ نفاق و بهانه گیریهای بی منطق از مشخصاتی است که در زندگی هرروزشان مسئله آفرین است و موسی پیامبر این قوم که ناجی آنها از ستم و استیلای فرعون است، ناچار به مبارزه با مسائل داخلی قوم میشود که در قیاس مبارزه با فرعون به مراتب طاقت فرسا تراست به همین مناسبت نام موسی ۱۳۶ نوبت در قرآن تکرار و زوایائی از ماجراهای بنی اسرائیل در سوره های متعدد قرآن باز گو میشود؛ عبدالعلی نه تنها به آسیب شناسی تجربه قوم بنی اسرائیل پرداخته است بلکه در سراسر قرآن هر جا سخن از سرگذشت و سرنوشت عبرت آموز اقوام و به ویژه حکام آنها به میان آمده است مصادیق و نمونه های روشن آنرا درمیهنمان ایران به حق نشانه رفته و هشدار داده است.
در درسهای قرآن آقای مهندس عبدالعلی از کارهای “رشاد” خلیفه قرآن شناس مصری استفاده کرده است و حتی آنها را تعمیق بخشیده است که عبارت از ارقام ۹ و ۱۹ و یا مضربی از این دو عدد است که در شماره آیات و حروف بعضی سورهها بکار رفته و جای شگفتی است که چگونه در حین نزول آیات و پیام سورهها این مضراب حفظ شده است.
مهندس عبدالعلی در مواردی در تفسیر آیات به نظر کسانی مانند آیت الله طالقانی (پرتوی از قرآن) , آقای مهندس مهدی بازرگان (کتاب سیر تحول در قرآن) علامه طباطبائی و برداشتهای ظریف دکتر شریعتی استناد کردهاند اما بیشترین شواهد ایشان را نهجالبلاغه و مثنوی مولوی تشکیل میدهد و شنونده ضمن فهم بهتر پیام به احاطه، تسلط و محفوظات مهندس عبدالعلی به نهجالبلاغه، گنجینه ادبیات فارسی و ریشه یابی لغات پی میبرد.
با ممارست در گوش کردن به تفسیر از آیات قرآن این نکته برجسته میشود که در نگاه عبدالعلی، ابراهیم جای الگو یا به تعبیر قرآن شاهد را گرفته است و خود در مقام ابراهیم ایستاده و به ندای توحید دعوت میکند تا بت شرک را سرنگون سازد.
بدون شک بسیار نکات مثبت و آموزنده دیگر وجود دارد که پرداختن به آنها آن طور که باید از توان اینجانب خارج است اما نکته مهم دیگر اینکه به باور این جانب حال و احساس مهندس عبدالعلی دربیان و تفسیر آیات خود حکایتی است دیگر که این قلم عاجز از تصویر آن است؛ شادروان مهندس سحابی در وصف عبدالعلی به درستی گفته بود او یک قدیس است و جا دارد اینجانب اقرار کنم که در قرائت سوره مبارکه حمد آنجا که جمله «انعمت علیهم» را بر زبان میاورم، عبدالعلی به عنوان مصداق بارز آن حضور دارد.
جدای از تفسیر قرآن، بخش دیگری از برنامه های مهندس عبدالعلی سخنرانیهای ایشان است که اهمیت خاص خود را داراست، یکی از این سخنرانیها شناختی است که از فروغ فرخ زاد بدست میدهد و ظلمی را که بر این بانوی شاعره با سلاح اتهام رفته است، آشکار میسازد. در بخشی از این سخنرانی شجاعانه به بررسی اشعار عرفانی فروغ در قیاس با دعای کمیل پرداخته است که بسیار دل انگیز و خود شاهدی است بر پایداری عبدالعلی در دفاع از حق.
***
بازرگان آن طور که می اندیشد، زندگی می کند /سید علی اصغر غروی
آشنایی دورادورم با جناب عبدالعلی بازرگان، از سالهای میانی دهه چهل شروع شد.سالهای دانشجویی من، آن زمانهایی که عبدالعلی تازه از دانشگاه تهران قدم به میدان فعالیتهای اقتصادی گذاشته بود و من تازه وارد آن شده بودم. در پارهای از جلسات مذهبی او را زیارت میکردم و سلامی و علیکی، بی آنکه آشنایی از این حد تجاوز کند. البته شناخت من از ایشان، شناخت بالنسبه کاملی بود ولی ایشان مرا نمیشناخت.
جوانی بودم مشتاق شنیدن سخن بزرگان، بزرگانی که هم در عرصه دین و هم در ساحت فرهنگ و سیاست و توجه به هویت ملی پیشگام بودند و پایدار و صبور و رنج دیده و سختی کشیده. آنان که هنوز هم، کلامشان در تمامی آن عرصهها، نو و با طراوت است و قابل اعتناء؛ و بیشتر آن کسان هم که در این نیم قرن راه خطاء پیمودند، درست از زمان مصدق بدین سو، اکنون به صحت کلام و صداقت رفتار و خلوص نیت و پاکی طینت ایشان معترف گشته و پشیمان از اینکه سالها به کژ راهه در افتاده و عمر خود را به خسران و بطالت گذرانده و موجبات عقب افتادگی ملک و ملت را فراهم آوردهاند؛ و اما پس از گذر سالها و سپری شدن روزگاران، تحولی عظیم در ایران رخ نمود و نظامی سقوط کرد که همان بزرگان مورد علاقه و تازه یافتهٔ من بارها به پیشوا و مدیران و مدافعانش توصیه به حق کرده بودند که سرانجامی شوم در انتظارشان به کمین نشسته است و اعمالشان را رصد میکند تا به هنگام، انتقام گیرد و میگفتند این وعدهٔ الهی است و از سنتهای تبدّل ناپذیر و غیر قابل تحول نظام هستی است.
آری این دگرگونی شبیه به یک زیر و رو شدن همه چیز بود، و موجب شد از اواسط بهار سال ۱۳۵۸ بسیاری از دوریها به نزدیکی و همگرایی رسد. از آن ایام با مهندس عبدالعلی بازرگان، بیشتر مواجه میشدم تا کم کم بعد از استعفای دولت موقت و تشکیل جلسات منظم نهضت آزادی، حداقل ماهی یکبار همدیگر را ملاقات میکردیم. مباحث ما غالباً پیرامون مسائل تازه رو آمده یا به قول فقهاء، مستحدثه دینی بود، که پیش از آن شاید در بسیاری از کتب تفسیر و فقه، حتی نامی از آنها شنیده نشده بود. مثل ولایت فقیه ـ البته سخنی از مطلقه آن نبود ـ و نیز آزادی، و حدود و ثغور آن در متون دینی از جمله قرآن و نهجالبلاغه، که در همان اوان عبدالعلی را بر آن داشت تا دو اثر نفیس در این باب از خود بجا گزارد، «آزادی در قرآن و آزادی در نهجالبلاغه». هر چند برخی را عقیده بر این است که از دل اسلام دموکراسی و آزادی بر نیاید. بحثها پیوسته از گنجینه و پستوی کتابهای حوزوی بیرون کشیده میشد و پس از صیقل دادن، رنگ و بوی تجدد و روزآمدی بر خود میگرفت، و پیرامون آنها نظریه پردازی میشد؛ و عبدالعلی یکی از چهره های شاخصی بود که همچون امروز، خود را مسؤول میدانست از اندیشه دینی ـ در چارچوب روشنفکری ـ از نوع عمل گرایی آن ـ دفاع کند.
این نظریهها در جلسات مختلف، از جمله نشستهای روزهای چهارشنبه انجمن اسلامی مهندسین مطرح میگشت، و در بسیاری از مواقع، نسبت به تازه های مطروحه واکنشهای تندی از طرف حاضران ابراز میشد. عبدالعلی در هر شرایطی، متانت و وقار و آرامش خود را داشت و هیچوقت به یاد ندارم در موردی تند و عصبی شده باشد. همچنان که امروز همان سنگینی و طمأنینه را در کلام و اخلاق او میبینیم. گر چه عبدالعلی به مانند همتایان و هم عصران خود شهرهٔ آفاق نگشته اما در عرصه دین ورزی و نظریه پردازی قرآنی، و قرآنی اندیشیدن و قرآنی گفتن و قرآنی زیستن از همه اقران خود سرآمد است، و اکنون که هفتاد ساله گشته، میتوان گفت عمری را در این مسیر طی طریق کرده و سالک سبیل بوده است.
گرچه اکنون قریب به دوازده سال است از دیدارش محروم بودهام ولی همچنان شخصیت والای او را ارج مینهم و آرزوی داشتن خُلق و خُویَش را دارم، همچنان که در انتظار دیدارش ایام را سپری میکنم، به استقامت و شکیبایی او میبالم، و نیز ثبات قدم و بقاء بر یک راه و رویه وی را میستایم. از نشانههایش اینکه همچنان به داشتن کلاسهای درس در راستای تعلیم قرآن و تربیت انسان ادامه میدهد، و هر چند هم که پذیرندگانش اندک باشند او همچنان امیدوار بر راه خود استوار طی طریق میکند، به این رجاء که به لقاء الهی واصل و نزد او مأجور باشد.
و نکته اخیر آنکه پس از رحلت مرحوم مهندس بازرگان، شورای مرکزی نهضت آزادی برای تعیین جانشین تشکیل جلسه داد. در آن نشست از جناب عبدالعلی خواسته شد جانشینی پدر را پذیرا گردد، و ایشان ضمن تشکر و قدردانی گفت: احزاب سیاسی میراث شخصی نیستند که از پدر به پسر رسد. سزاوار این است اصلحی انتخاب گردد که از جمیع جهات ویژگیهای لازم برای هدایت حزبی مثل نهضت آزادی ایران را داشته باشد. مرحوم دکتر سحابی این نظر را پسندید و بر آن مهر تأیید زد. امید است گردش ایام به سویی تغییر جهت دهد که همه آوارگان دل بسته به وطن، از جمله مهندس عبدل را ـ به تلفظ مرحوم بازرگان ـ با زهم در کنار ملت ایران و در جمع خود داشته باشیم و از مواهب وجودشان بیشتر بهره مند گردیم.