ندای آزادی : همزمان با ۳۰ دی، نوزدهمین سال درگذشت مهندس بازرگان، حجت السلام احمد منتظری در دیدار با اعضا و علاقمندان نهضت آزادی ایران با تجلیل از شخصیت مهندس بازرگان گفت: «مرحوم مهندس بازرگان در سال ۱۳۴۰ با همکاری بعضی از بزرگان مانند زنده یاد آقای دکتر یدالله سحابی و مرحوم آیتالله طالقانی نهضت آزادی را تشکیل دادند؛ یعنی دو سال قبل از شروع نهضت امام خمینی. حال چنین شخصیتی و چنین گروه سیاسی ریشه داری را نمیشود با یک نامه یا تصویب نامه منحل کرد، چه برسد به اینکه آن نامه جعلی هم باشد.»
اعضا و علاقمندان نهضت آزادی ایران روز یکشنبه ۲۹ دی ماه ۱۳۹۲ پس از حضور بر مزار مرحوم مهندس بازرگان به منظور بزرگداشت یاد مرحوم آیت الله منتظری با فرزند فقیه فقید دیدار کردند و با ذکر خاطراتی از این دو شخصیت، یاد آنها را گرامی داشتند.
در این دیدار دکتر ابراهیم یزدی، مهندس محمد توسلی، مهندس هاشم صباغیان، مهندس ابوالفضل بازرگان و جمعی دیگر از اعضا و علاقمندان نهضت آزادی حضور داشتند.
سایت دفتر آیت الله منتظری گزارش این دیدار را به این شرح منتشر کرده است:
باسمه تعالی
پس از سلام – ظهر امروز جمعی از دوستان و یاران مرحوم مهندس مهدی بازرگان در سالگرد رحلت ایشان بر سر مزار آن زنده یاد در قم حاضر شدند و پس از خواندن فاتحه و ادای احترام، به یاد مرحوم آیت الله منتظری در منزل اینجانب حضور یافتند.
ابتدا آقایان دکتر ابراهیم یزدی، مهندس هاشم صباغیان و مهندس ابوالفضل بازرگان خاطراتی از مرحوم آیتالله العظمی منتظری و مرحوم مهندس بازرگان نقل کردند؛ پس از آن اینجانب مطالب ذیل را بیان کردم:
«شخصیتها دو گونهاند: کسانی که از خود شخصیت دارند و بر اثر مراقبت و کوشش و کسب مکارم اخلاق خودسازی کردهاند و به حدی رسیدهاند که به انسان کامل نزدیک شدهاند؛ و اما کسانی هم هستند که از خود شخصیت مستقل ندارند و وابسته به این و آن هستند. مهندس بازرگان و آیت الله منتظری از جمله کسانی هستند که از خود شخصیت مستقل داشتند؛ زمانی که قضیه نامههای ۱/۶ و ۱/۸ مطرح بود ایشان میفرمودند هرکس خودش خودش است. آیت الله منتظری در کتاب خاطرات خود آوردهاند: «به فرض که این هر دو نامه از امام باشد، من نه مصداق نامه ۱/۶ هستم و نه مصداق نامه ۱/۸، شخصیت و هویت افراد به نامههای امام نیست، با اینکه من بیش از شما به امام ارادت دارم ولی این هویتهای اعتباری منتسب به غیر، هیچ ارزش ندارد؛ هر کس خودش خودش است، با خصلتهای ذاتی و اکتسابی که واجد است؛ منتظری در حد خودش فردی است مستقل و دارای فکر و نظر». (کتاب خاطرات، صفحه ۶۸۴).
در زمان شاه هم وقتی که یک مسئول ساواک یا شهربانی به ایشان گفته بود که عمامه از سرت برمیدارم، ایشان گفته بود: «تو عمامه بر سر من نگذاشتی که حالا بتوانی برداری».
مرحوم مهندس بازرگان هم از جوانی در تهذیب نفس کوشا و در میدان مبارزه فعال بوده است؛ و در سال ۱۳۴۰ با همکاری بعضی از بزرگان مانند زنده یاد آقای دکتر یدالله سحابی و مرحوم آیتالله طالقانی نهضت آزادی را تشکیل دادند؛ یعنی دو سال قبل از شروع نهضت امام خمینی. حال چنین شخصیتی و چنین گروه سیاسی ریشه داری را نمیشود با یک نامه یا تصویب نامه منحل کرد، چه برسد به اینکه آن نامه جعلی هم باشد.
البته اینکه عرض کردم به معنی بیاهمیت بودن نظر و شهادت دیگران نیست؛ بلکه به این معنی است که شخصیت کسانی مثل مهندس بازرگان وابسته به تایید یا تکذیب دیگران نیست، که یک روز کسی را تایید کنند و روز دیگر تکذیب؛ بلکه به قول مرحوم آیتالله منتظری هرکس خودش خودش است.
به عنوان مثال در سال ۱۳۴۲ آیت الله العظمی میلانی در نامهای به آیتالله طالقانی، آقایان مهندس بازرگان و دکتر سحابی را دانشمندان محترم و مفخر این ملت نامیده است. ارادت من به آقای مهندس بازرگان از زمانی بود که ایشان صریح و شجاعانه حرفش را میزد؛ مثلاً من خودم ناظر بودم که ایشان در تلویزیون انتقادات جدّی و صریح خود را مطرح میکرد؛ و به قول مرحوم آیتالله العظمی بروجردی بزرگی بزرگان باعث نمیشد که نظر خود را مطرح نکند. این اخلاق بخصوص در اول انقلاب نقش کیمیا را داشت؛ ولی مهندس بازرگان با آنکه میدانست و معلوم بود که از نظر دنیایی برای ایشان گران تمام میشود، ولی به خاطر آن تدین و اعتقاد راسخی که داشت از مطرح کردن نظرات خود کوتاهی نکرد و رضایت خالق را بر رضایت مخلوق ترجیح داد.
من خوشحالم که همیشه به ایشان ارادت داشتم. یادم هست که در سال ۵۹ که ایشان کاندیدای مجلس شورای اسلامی شدند، با اینکه روز انتخابات در قم بودم صبح رأی ندادم تا عصر در تهران به آقای مهندس بازرگان رأی بدهم. خداوند ایشان را رحمت کند و بر درجاتش بیفزاید. والسلام.»
احمد منتظری – ۱۳۹۲/۱۰/۲۹
در زمانی که همگان روی به سوی ماه و آسمان داشتند، او در کنار ایستاد ما عاشقان مجذوب و سرگشته را به عقل و اعتدال اندرزد داد، نه در مقام رهبر و پیر خردمند و نه در کسوت آژیتاتوری انقلابی، چپ و ضد امپریالیست، بلکه به عنوان خدمتگذار عاشق وطن که سرد و گرم روزگاررا تجربه کرده و همچون پدری نگران.
او نه به سبک و سیاق تئوریسین ها از حقوق شهروندی و دولت رفاه در دمکراسی های سوسیال ـ لیبرال و نه از سکولاریسم و کثرت گرایی معرفتی و نه در شمایل رهبری فرهمند از راهبردهای میان مدت و بلند مدت دفاعی ـ امنیتی جهت منزوی ساختن قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای خود داد سخن می داد،
بازرگان در مدت کوتاه قبول مسوولیت خود، تمامی این ارزش ها را با برنامه و کار خود و همکارانش با فروتنی ذاتی خود و با صبر و مدارای تمام برای ایرانیان به میراث گذاشت.
او بیش از یک تشکر بر گردن ما حق دارد. !!!