۱۶ آذر نماد مقاومت جنبش دانشجویی در مقابل استبداد و سلطه بیگانگان است و همواره امیدبخش و راهنمای فعالیتهای دانشجویی در سالهای قبل و بعداز انقلاب بوده است. ۱۵ آذر سال ۱۳۳۲ دانشجویان تظاهرات اعتراضآمیزی نسبت به رژیم کودتا و بازگشایی سفارت انگلیس و نحوه محاکمه دکتر مصدق در دادگاه نظامی برگزار کردند و روز بعد با ورود نیروهای ویژه نظامی، با برنامهریزی قبلی برای رادیکالیزه کردن فضای دانشگاه در راستای اهداف سیاسی شاه، به صحن دانشکده فنی دانشگاه تهران یورش بردند و سه تن از دانشجویان (مصطفی بزرگنیا، شریعت رضوی و ناصر قندچی) به شهادت رسیدند. از آن روز، دانشجویان همواره متناسب با شرایط یاد شهیدان ۱۶ آذر را گرامی داشتهاند و در سالهای اولیه دهه ۴۰ در اوج فعالیت دانشجویی شانزدهم آذر با همکاری کنفرانس جهانی دانشجویی (ISC) به نام روز دانشجو مزین شده است و فرصتی را برای پاسداشت این رویداد تاریخی و ارتقای جایگاه جنبش و فعالیت دانشجویان فراهم ساخته است.
مروری بر روند فعالیت جنبش دانشجویی در سالهای پس از انقلاب نشان میدهد که در سالهای بعد از دهه ۶۰ عملاً صدور مجوز برای فعالیت دانشجویی مستقل در دانشگاهها منحصر به انجمنهای اسلامی دانشجویان بوده است. در چنین شرایطی دانشجویان با گرایشهای مختلف فکری از چتر حمایتی این انجمنها برای فعالیت صنفی ـ اجتماعی خود استفاده میکنند. این وضعیت موجب شده است که انجمنهای اسلامی دانشجویان هویت تاریخی خود را که بستری برای تربیت و رشد اندیشه دینی و اجتماعی آنان بوده عملاً از دست بدهند و به فعالیتهای عمومی و صنفی بپردازند. این در حالی است که در دهههای ۲۰ تا ۵۰ انجمنهای اسلامی دانشجویی، در کنار سازمانهای دانشجویی، بستری برای تربیت فکری و اجتماعی دانشجویان هماهنگ با روشنفکران دینی کشور بود و با قرائت دموکراتیک و عدالتطلبانه از قرآن و معارف دینی، اندیشه آزادیخواهی، عدالتطلبی و استقلالخواهی آنان تقویت میشد. از اینرو اگر عدم صدور مجوز برای فعالیتهای دانشجویی در دانشگاهها را کملطفی به گرایشهای فکری و سلایق اجتماعی موجود بدانیم، تغییر ماهیت فعالیت انجمنهای اسلامی دانشجویی این کملطفی را مضاعف میکند. چرا که نه تنها هدف و کارکرد انجمنهای اسلامی دانشجویی با گسست تاریخی روبهرو شده و انگیزه ایمانی خدمت و تلاش اجتماعی هماهنگ با فرهنگ بومی و ارتباط تنگاتنگ با مردم را کاهش داده است، بلکه زمینه بیتفاوتی و دلسردی بسیاری از دانشجویان را فراهم ساخته است که نهایتاً به نفع رشد و تربیت شخصیت مستقل دانشجویان و منافع ملی نیست.
در شرایط کنونی توصیه میشود از یکسو انجمنهای اسلامی برای هویت اسلامی خود ضمن برنامهریزی برای جذب دانشجویان مستعد به تقویت ایمان و دانش دینی اعضای خود و ایجاد انگیزه قوی برای تحصیل علم، خدمت و تلاش اجتماعی بپردازند و تا فراهم شدن بسترهای قانونی برای فعالیت آزاد و قانونمند دانشجویی، از سوی دیگر میزبان دانشجویان با گرایشهای فکری دیگر باشند و فضای آزاد گفتوگو در مسائل صنفی و اجتماعی عمومی فراهم کنند.
انجمنهای اسلامی دانشجویان در راستای برنامههای مطالعاتی و خودسازی بایستی بسترهایی برای ارتقای آگاهیهای دینی، اجتماعی و سیاسی خود فراهم سازند. تاریخ نشان میدهد نسل فعال دانشجویی در سالهای ۴۰-۳۵ در جلسات تفسیر قرآن مرحوم طالقانی در مسجد هدایت، دانشجویان با زبان و فرهنگ قرآن آشنا میشدند و ایمان دینی در شخصیت آنان نهادینه میشد. سخنرانیها و کتابهای مرحوم مهندس بازرگان منطق و عقلانیت دینی دانشجویان را تقویت میکرد و برای گفتوگو با دگراندیشان و پاسخ به سئوالات و ابهامات مطرح مجهز میشدند. در دهه ۵۰ نیز حسینیه ارشاد و کلاسهای دکتر شریعتی بستر خلاق و سازندهای برای تربیت کادرهای فعال مبارزات اجتماعی بود که در آستانه انقلاب و بعد از آن نقش موثر خود را ایفا کرده است.
همچنین باید به خاطر داشت که فعالیتهای دانشجویی جریان سیالی است که دانشجویان مدت معینی در آن قرار میگیرند. این فعالیتها باید به عنوان یک فعالیت فوق برنامه تحصیلی زمینه رشد و تربیت فکری و شخصیت اجتماعی دانشجو را فراهم سازد. لازمه چنین فرآیندی تامین استقلال فعالیتهای دانشجویی است تا با کسب اطلاعات و تجربیات لازم، خود به پردازش آنها و تصمیمگیری بپردازند و توان مدیریت و تصمیمسازی مستقل آنان ارتقا پیدا کند. به همین خاطر فعالیت دانشجویی نه باید وابسته به احزاب و گروههای سیاسی باشد و نه مانند فعالیت انجمنها در دهه ۶۰ وابسته به قدرت و حاکمان باشد. در عین حال فعالان دانشجویی باید با همه احزاب و گروههای اجتماعی ارتباط و همکنشی دوطرفه داشته باشند و بتوانند از اطلاعات و تجربیات گروههای اجتماعی برای خودسازی خود بهره بگیرند، اما در مرحله پردازش اطلاعات و تصمیمسازی لازم است که خود بهطور مستقل عمل کنند.
به رغم بهبود وضعیت دانشگاهها برای فعالیت آزاد دانشجویی در دولت یازدهم نسبت به دولت گذشته، اما با توجه به تداوم پارهای محدودیتها و آثار سوئی که در تربیت و رشد اجتماعی دانشجویان خواهد داشت؛ مسئولیت دولت و مدیران دانشگاهها برای رفع این محدودیتها و فراهم کردن فضای آزاد و قانونمند برای فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دانشجویان، بسیار سنگین بوده و از اهمیت بالایی برخوردار است.
منبع: روزنامه همدلی – ۱۵ آذر ۱۳۹۵