بی اطلاعی تاریخ نگار مارکسیست از تاریخ | ن. نوری زاده

Filed under مقاله

کم نبودند و نیستند تئوریسین ها، اساتید و دانش پژوهانی که دانش و تجربه سیاسی خود را نسبت به تحولات اجتماعی خاور میانه از لابلای کتابها، اسناد و مدارک و امروزه وب نوشته ها فرا گرفته اند و بعضا تحلیل های خود را در فراافکنی های ناهمگون و ناساز با جغرافیای سیاسی (Political geography) و رویدادهای تاثیر پذیر و تاثیر گذار سیاسی، اجتماعی منطقه، ارائه داده اند. برای مثال در گفتگوئی که فصلنامه “صدای چپ آمریکائی” بنام ژاکوبین (Jacobin) با یرواند آبراهامیان، تاریخ نگار ایرانی و یا به زعمی “یکی از برجسته ترین تاریخ دانان ایرانی معاصر” انجام داده است، تارخ نگار مارکسیست فرهنگی (۱) با بی اطلاعی از تاریخ معاصر ایران، بویژه از تاریخ دهه اول بعد از انقلاب ۱۳۵۷ این کشور و نیز عدم دستیابی و استناد به اسناد و مدارک مکتوب و منتشر شده این برهه از زمان و نیز با الگوگیری از تئوری نومارکسیسم تامپسون، مطالب نادرستی را نسبت به حوادث سیاسی اجتماعی ایران بیان کرده است.

یرواند آبراهامیان در این گفتگو در پاراگرافی ادعا کرده است که: “عمده انتقادی که به چپ وارد می شود برای حمایت از رژیم از سمت “لیبرال های” اسلامی می آید که نه تنها خودشان از رژیم دفاع کردند بلکه حتی بخشی از خود حاکمیت بودند. بالاخره بازرگان نخست وزیر خمینی بود، به قانون اساسی رای داد، و زمانی که ارتش از مرز گذشت و به عراق رفت هم ساکت (silent) ماند. می توان مورد فرضی را پیش برد که چپ از خمینی فاصله می گرفت و قهرمان خواسته های سکولار و پیشرو می ماند. به عبارت دیگر در اتحاد با لیبرال های جبهه ملی قرار میگرفت. این خط را البته برخی از رهبران حزب توده اتخاذ کرده بودند، اما آنان هم دوام نیاوردند، چون جبهه ملی خودش در همان آغاز به خمینی تمکین کرده بود.” (۲)

در این پاراگراف کوتاه چندین نکته ظریف وجود دارد که نگارنده سعی میکند به جزء یکی از آن نکات که مفصلا توضیح می دهد زیرا مربوط به دانش و تجربه عینی اوست، از مابقی با اشاره ای بگذرد.

الف: بطور کلی عمده انتقادات چپ از سوی “لیبرال های” اسلامی صورت نگرفت بلکه واقعیت آنست که از سوی سایر تفکرات سیاسی راست و چپ از جمله ملیون (جبهه ملی، حزب ملت ایران و ..) مذهبی ها (حزب جمهوری اسلامی و موتلفه و ..)، احزاب التقاتی (سازمان مجاهدین خلق و …) و جناح های متعدد درون احزاب و سازمانهای مارکسیست، لنینیست (چریک های فدائی خلق و …) که انشعابات روزمره آنان زبانزد عام و خاص بود، انجام گرفت. اما نکته مهمی که تاریخ نگار مارکسیست با عنوان کردن “دفاع از رژیم”، سهوا و یا عمدا توجه نکرده است، تداوم حمایت و دفاع از رژیم میباشد که احزاب عمده چپ مانند حزب توده و چریکهای فدائی نه تنها از رژیم دفاع میکردند بلکه همکاری مستقیم از این رژیم فناتیک و ارتجاعی را در دستور کار خود قرار داده بودند تا جائیکه بعضی از اعضاء این دو حزب مارکسیست در سرکوب وحشیانه مخالفین گوی سبقت را از ماموران و بازجویان رژیم ربوده بودند. به عبارت دیگر در اوائل انقلاب دفاع از رژیم نوخاسته از سوی اکثریت قریب به اتفاق احزاب سیاسی امری عادی و بدیهی بود، منتهی تداوم دفاع و حمایت از رژیم و نقش چپ در سقوط دولت موقت به تشدید روند تثبیت حاکمیت استبداد یاری رساند. زیرا دیری نپائید که احزاب و سازمانهای سیاسی از جمله  به اصطلاح “لیبرال های” اسلامی، ملیّون، ملّی مذهبی ها، نهادها و انجمن های فرهنگی سکولار و دگر اندیش هر کدام با شدت و ضعفی خود را از جرگه دفاع از نظام جور و جهل بیرون آوردند و به صف اپوزیسیون رژیم پیوستند و نیز تاوان آنرا در زندانها و شکنجه گاه های رژیم پرداختند و می پردازند.

حال پرسش کلیدی در این است که چرا چپ به جای مورد فرضی تاریخ نگار مارکسیست از خمینی فاصله نگرفت و قهرمان خواسته های سکولار و پیشرو ایران نگشت؟ پاسخ به این پرسش بسیار ساده است. در یک کلام، چپ ایران اصولا چپ نیست، چپ نماست، ملغمه ای از چپ است که مدافعان آن یا مارکس را نخوانده اند و یا تماما خوانده اند و نفهمیده اند و یا کم خوانده اند. چپ ایران نه تنها درک مستقلی در انطباق دادن اصول و مفاهیم مارکسیسم نسبت به شرایط فرهنگی و اجتماعی ایران را ندارد بلکه حتی در شناخت مکاتیب فکری بازیگران صحنه سیاسی ناتوان میباشد.

ب:  نکته ای دیگر که در این پاراگراف جای تعجب دارد این ادعا است که: ” این خط ( خط اتحاد با لیبرال های جبهه ملی و یا خط پیشرو) را برخی از رهبران حزب توده اتخاذ کرده بودند، اما آنان هم دوام نیاوردند، چون جبهه ملی خودش در همان آغاز به خمینی تمکین کرده بود.”  این گفته بدون ارائه سند از یک تاریخ نگار آنهم “یکی از برجسته ترین تاریخ دانان معاصر ایران” بعید است و بنظر میرسد که بیشتر به یک هذیان سیاسی شباهت دارد تا یک واقعیت.

همچنین در مورد موضوع “تمکین” جبهه ملی به خمینی باید خاطر نشان کرد که چنین تمکینی که از ناحیه بخشی از جبهه ملی صورت گرفت، در واقع تمکین به خمینی نبود بلکه تمکین به اراده توده مردم ایران بود که به درست یا نادرست خمینی را نماد آرمان و انقلاب خود می پنداشتند.  با توجه به اینکه این بخش از جبهه ملی بعد از خیانت خمینی به آرمان انقلاب مردم ایران به اشتباه تاریخی خود پی برد و بلافاصله در صدد جبران آن برآمد و به مخالفت دیکتاتوری مذهبی پرداخت. جبهه ملی ایران  یکی از اولین جریانات باسابقه و مطرح سیاسی بود که ریختن خون اعضایش با دریافت حکم شرعی “مرتد” (۳) از جانب رهبر انقلاب مباح گردید.

ج: استاد مسلّم تاریخ نگار مارکسیست در این گفتگو با اظهار این نکته که: ” بازرگان زمانی که ارتش از مرز گذشت و به عراق رفت هم ساکت (silent) ماند.” مرتکب اشتباه محض و فاحش شده است. البته از این گونه اساتید ایرانی که موی خود را در آکادمی های سربسته، سپید کرده اند تا جائیکه حتی قادر به تکلم صحیح زبان فارسی نمیباشند چه برسد که بتوانند اسناد و مدارکی که به این زبان انتشار یافته است را بخوانند، انتظاری بیش از این نباید داشت و از اظهارات بی پایه و اساس آنان نباید تعجب کرد. اما شایسته است که اندکی پیرامون موضع مرحوم مهندس بازرگان دبیرکل وقت نهضت آزادی ایران در مورد تداوم جنگ هشت ساله بویژه بعد از فتح خرمشهر توضیح داده شود تا نسل جوان و دانشجویان علاقه مند به تاریخ معاصر با ارائه سند و مدرک مطلع شوند.

مرحوم بازرگان همواره طی ارسال تلگرام و نامه به خمینی و صدور اطلاعیه و اعلامیه نسبت به تداوم جنگ عراق با ایران بعد از فتح خرمشهر هشدار میداد و مخالفت خود را با سیاست ادامه جنگ بیان میکرد و “ساکت” نمی نشست. برای مثال، دبیر کل وقت نهضت آزادی ایران بعد از عدم دریافت جواب تلگرام شهری مورخ بیستم اسفند ماه ۱۳۶۶ (۴) و تلگرام بعدی مورخ فروردین ماه سال ۱۳۶۷ (۵) از سوی خمینی جهت اطلاع عموم مبادرت به انتشار نامه سرگشاده ای بنام “هشدار پیرامون تداوم جنگ خانمانسوز” نمود. در این سند تاریخی و ارزشمند، نهضت آزادی ضمن تشریح شرایط اجتماعی و مصائب و مشکلاتی که ناشی از سیاست جنگی حاکم و مدیریت آن برای عموم مردم بوجود آمده بود، نه تنها به تعّدی و تداوم جنگ با عراق و عبور از مرز و ورود سپاه به خاک این کشور را بعد از فتح خرمشهر و پایان پیروزمندانه مرحله دفاعی شدیدا محکوم میکرد بلکه نکاتی پیرامون خودکامگی رهبر انقلاب و بی اعتنائی او نسبت به ایران و منافع مردم و نیز موضع گیری های پوپولیستی و فریبکارانه ای  که همواره در جهت توجیه تداوم جنگ از سوی خمینی اظهار میگشت، آشکار کرده است. در این نامه نهضت آزادی به مواضع عوام فریبانه آیت اله خمینی که راجع به تداوم جنگ با عراق ایراد کرده بود به صراحت پاسخ داده است. بعضی از این مواضع و پاسخ های آن به شرح زیر میباشند.

۱- عبارت “صلح بین کفر و اسلام معنا ندارد”(۷) که از زبان خمینی بمثابه یک واقعیت دینی و در جهت تداوم جنگ و مخالفت با صلح بیان میگشت را مرحوم مهندس بازرگان محترمانه با پرسیدن: ” مگر پیغمبر اسلام در مدینه با کفار محارب صلحنامه امضاء نکرد؟ مگر اعلام برائت سوره توبه علیه مشرکین نبود؟ و …” زیر سئوال میبرد.

۲- خمینی برای عدم پذیرش صلح در یک سخنرانی اظهار نموده بود که: ” آیا قابل قبول هست قرارداد صلحی نوشته شود که یک طرفش را صدام عفلقی و طرف دیگرش را حجت الاسلام خامنه ای امضا نماید؟” (۸) دبیر کل وقت نهضت آزادی در پاسخ به این گفته ساده لوحانه که برای مصرف بازار داخلی ایراد شده بود با یک جمله کوتاه استفهامی جواب میدهد که: ” مگر صلح با معاویه یک طرفش را معاویه و طرف دیگرش را امام حسن امضا نکردند ؟”

۳-  همچنین نهضت آزادی ایران در این نامه ۲۹ صفحه ای و در واکنش به شعار پوپولیستی رهبر انقلاب مبنی بر اینکه “صلح تحمیلی نمیخواهیم”، مینویسد که: ” از اول جنگ ما نتوانستیم موفق به حل این معما بشویم. از یک طرف جنگ با عراق را تحمیلی و خواسته و پرداخته آمریکا (و تا حدودی شوروی) دانسته‌اند و از طرف دیگر دیدیم که کمترین اقبال و اقدام و حتی ابراز تمایل برای بررسی پیشنهادها یا توقف و تعطیل جنگ نشان داده نشده است بلکه با تمنا و توان تمام به تداوم و تشدید آن پرداخته‌اند و چه فرصتهای طلایی برای پایان پیروزمندانه جنگ و دریافت غرامت از دست داده شد. حالا صلح را تحمیلی می‌دانند و نمی‌گویند این دوگانگی و تضاد را چگونه باید حل کرد. آیا می‌شود که هم جنگ تحمیلی باشد و هم صلح؟”

۴- مرحوم بازرگان در انتشار این نامه سرگشاده، تداوم جنگ را به نفع قدرت های شرق و غرب و اسرائیل ارزیابی کرده و مکر و حیله خمینی را که از طرفی با خرید پنهانی اسلحه از اسرائیل مبادرت میکرد و از طرف دیگر داعیه نابودی آنرا و آزادی قدس و نجات مستضعفین را سر میداد، بر ملا ساخته است و در این رابطه رهبر انقلاب را به شتر سواری تشنه و سرگردان در صحرای سوزان (قدرت) و ریگ های روان (خودکامگی) تشبیه میکند که با شعار جنگ جنگ تا پیروزی و رفع فتنه در عالم، میدود و میدود تا در (خیال خام خود) به برکه آبی که بنظرش آب زلال است برسد و … اما”

۵- در نتیجه مرحوم بازرگان شعار “جنگ جنگ تا پیروزی و رفع فتنه در عالم” را یکی از نارواترین و فتنه آمیز ترین شعارهائی میدانست که در مورد تداوم جنگ از سوی سپاه و نهادهای وابسته به آن بر در و دیوار شهر و روستا نوشته میشد. ایشان این شعار را تبلیغاتی ضد مشیت الهی و انسانی و برنامه ای غیر عملی و محال  ارزیابی میکرد که فقط به منظور تحریک ساده لوحان و در ادامه کینه و کشتار و نیز جهت تیز کردن تیغ عساکر (نیروهای نظامی) مارکسیسم و امپریالیسم بکار برده میشود، میدانست.

۶-  در آخر ناگفته نماند که یکی از اتهامات سنگین اعضای نهضت آزادی ایران که از سوی دادستان انقلاب در بازداشتگاه ها و زندان ها در آن برهه از زمان به آنها ابلاغ شده بود، اتهام مخالفت نهضت آزادی با تداوم جنگ بود.

بنابراین بنظر نگارنده شایسته است که به محققین، دانش پژوهان و تاریخ نگاران ایرانی از نوع تاریخ نگار مارکسیست فرهنگی! که قبل از زمان کودتای ننگین ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ و در سنین کودکی به “ینگه دنیا” (انگلیس و آمریکا) مهاجرت کرده است و سپس با جدیت به فرا گیری علم و دانش پرداخته، پیشنهاد شود که ایشان به همان خواندن اسناد و مدارک منتشر نشده تاریکخانه های دولت های غربی اکتفا کند و تاریخ نگاری مدرن ایران (historiography of modern Iran) و یا به زعم ایشان تاریخ تجربی (Empirical History) معاصر ایران را به عهده صاحب نظرانی که به اسناد و مدارک فارسی زبان دسترسی دارند واگذار نماید.

منابع:

۱- بی بی سی، به عبارت دیگر، گفتگو با یرواند آبراهامیان، ۲۰۱۳/ ۰۸/ ۲۰

۲- //www.jacobinmag.com/2017/04/iran-left-tudeh-khomeini-nationalization-orientalism-oil-imperialism/  و //www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=79511

۳- صحیفه امام ، جلد ۱۴ ، صفحه ۴۴۸

۴- //www.nedayeazadi.net/media/up/nai_docs/fmi/bayanieh/66/html/033darkhast.htm

۵- //www.nedayeazadi.net/media/up/nai_docs/fmi/bayanieh/67/html/001jang.htm

۶- //www.nedayeazadi.net/media/up/nai_docs/fmi/bayanieh/67/html/005hoshdar.htm

۷- صحیفه امام خمینی – جلد ۱۴ – صفحات ۱۶۳ تا ۱۶۴

۸- همان


اشتراک گذاری

     Balatarin

Warning: count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable in /homepages/41/d939110942/htdocs/Nedayeazadinet/wp-includes/class-wp-comment-query.php on line 399