انتشار برای اولین بار/ متن سخنرانی قطبزاده پیش از اعدام -منتشر شده در سایت تاریخ ایرانی-
صادق قطب زاده در دادگاه به ریاست محمد درونپرور معروف محمد محمدی ریشهری قاضی و دادستان دادگاههای نظامی ارتش
سایت تاریخ ایرانی در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۴۰۱ یعنی ۴۱ سال پس از دستگیری صادق قطبزاده برای نخستین بار اقدام به بازنشر متن سخنرانی کوتاه او در شب قبل از اعدامش در حسینیه زندان اوین نموده است. صادق قطبزاده در ۱۷ فروردین ۱۳۶۱ بازداشت شد او پس از تحمل رنج و محنت فراوان ناشی از شکنجههای جسمی و روحی در یک بیدادگاه نمایشی به ریاست محمد درونپرور معروف محمد محمدی ریشهری قاضی و دادستان دادگاههای نظامی ارتش به اتهام کودتا و طرح براندازی و کشتن آیتالله خمینی به اعدام محکوم شد. نقل میکنند که ریشهری پس از ۱۱ بار ملاقات با آیتالله خمینی موفق میشود رضایت او را برای اعدام صادق قطبزاده بگیرد.
صادق قطبزاده در سحرگاه ۲۴ شهریور ۱۳۶۱ در مقابل جوخه اعدام قرار گرفت. اعدامی که بنابه گواهی شاهدین عینی خود بیشاز چند ساعت به طول انجامید و دقیقاً در امتداد شکنجههایی بود که زندهیاد صادق قطبزاده در تمامی مدت حبس متجاوز از ۵ ماهه خود مجبور به تحمل آن گردیده بود. دژخیمان اوین و اربابانشان حتی میدان تیرباران را به شکنجهگاهی دیگر و اجرای اعدام او را به نمایشی طولانی همراه با شکنجه روحی و جسمانی مبدل ساخته بودند. تیرباران او تنها اجرای یک حکم غیرانسانی به دست جلادان یک حکومت قرار گرفته در عمق بحران مشروعیت نبود بلکه به معنای اخص کلمه زجرکش کردن این مبارز راستین میهن ما بود.
سند به ظاهر معتبر و منتشر شده از سوی موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی تنها مدرکی است از سبعیت و نبود عقلانیت و انسانیت در رفتار یک حکومت و کارگزاران ریز و درشت خوان نعمتش در برخورد با یاران سابق و دگراندیشان. اینان با انتشار اینچنین اسنادی دگربار مهر تاییدی میگردند بر بلاهت و سفاهت خود.
بهترین توصیف از فضای آن شب در حسینیه زندان اوین امّا توسط رضا معینی انجام گرفته است که خود به عنوان یک چپ مارکسیست از یاران و هواداران چریکهای فدایی خلق ایران در آن ایام دوران حبس خود را میگذرانید. او که به لحاظ سیاسی و عقیدتی هیچ قرابتی با صادق قطبزاده نداشته است، در کمال صداقت تصویرگر صحنههایی مشترک از رنج و محنت میگردد که او و دیگر زندانیان سیاسی – عقیدتی در آن سالها و سالهای پس از آن تنها به خاطر ایستادگی بر آرمانهایشان متحمل گردیدهاند.
رضا معینی نقل میکند: “اعدام قطبزاده یکی از تلخترین رخدادهای اوین در سال ۶۱ است. آخرین شب پیش از اعداماش وی را به حسینیۀ اوین آوردند”. اسدالله لاجوردی در نمایشی دیگر او را در آخرین شب حیاتش مجبور به “حرفزدن” برای دیگر زندانیان کرده بود. قطبزاده صحبتهایش را با خواندن دعای خلاصی از بند، که به فاطمه زهرا ربط پیدا میکند، تمام کرد، دعا را امّا به فارسی خواند:
ای شنوای هر آواز،
ای بهدستآرندۀ هرچه از دست رفته،
ای آفرینندۀ نفوس،
بده به همۀ مؤمنان از مرد و زن در مشرق و مغرب ز بند گشایشی!
به راستی صادق قطبزاده که بود؟
اینکه آیا او یک قهرمان و یا ضدقهرمان بود را ما ایرانیان، ملتی که او قریب ۲۵ سال از عمر کوتاه خود را برای متجلی شدن آرمانهای ملی ما در مبارزه با یک حکومت استبدادی وابسته به بیگانگان گذرانده بود تعیین میکنیم. اگر ما این نوع زیست و پیکارگری و وفاداری به آرمانهای ملی این ملت را ارزش میدانیم یقیناً او نیز با همۀ قصوراتی که همۀ ما کمابیش به آن مبتلا هستیم در زمرۀ رستگاران تاریخ طولانی این سرزمین قرار خواهد گرفت.
همین تاریخ روایت میکند، وقتی حکیم ابواقاسم فردوسی شاعر شاهنامه، کتاب حماسهها و ارزشهای ایرانیان، جان به جانآفرین سپرد به حکم فقیه و مفتی توس احازه دفن در گورستان عمومی شهر را پیدا نکرد و به همین خاطر در باغچه منزل مسکونیاش در توس به خاک سپرده شد. امروز اما نه کسی نام آن فقیه و مفتی «از خدا بیخبر» را میداند و نه از آن گورستان عمومی شهر ردی باقی مانده است. آرامگاه فردوسی کبیر امّا به میعادگاه ایراندوستان سرتاسر این گیتی بدل شده است.
برای مطالعه بیشتر:
به یاد یار “صادق” انقلاب ایران – مروری بر زندگینامه سیاسی صادق قطبزاده
نوشته مصطفی قهرمانی
دانلود کتاب: bit.ly/3KEO8hO