این فراز که می گوید «هیچ عاقلی اعمال قانون در مسئله حجاب را مطلقا نفی نمیکند؛ مگر جریان هوسران و هرزه» با توجه به اینکه برخلاف رویه همه کشورهای جهان، اعم از مسلمان و غیرمسلمان است و بخش بزرگی از مردم ایران هم مخالفت خود را به اشکال مختلف نشان داده اند، گویی افرادی هستند که بجز خودشان بقیه عالم را غیرعاقل و هرزه می پندارند و این نوعی اهانت به عموم است.
رضا پهلوی و حامیانی از جنس هواداران او به مصداق «دوصد گفته نیم کردار نیست» که حتی حاضر نیستند عمل خبط پدران و رهبران گذشته خود در قالب تسخیر قدرت از طریق کودتا به کمک نظامیان بیگانه را محکوم نمایند یقیناً در فردای پیروزی و تسخیر قدرت همانطور که در تجربه با رهبری آیتالله خمینی در انقلاب ایران مشاهده کردیم دیگر هیچ امکان نقد و تصحیح رفتار خود و سازش با شهروندان را لحاظ نخواهند کرد.
جناح تندرو در دوران مسئولیت حسن روحانی، حمله به سفارت عربستان سعودی را به ابزار مخربی تبدیل کرد که برخلاف تصور، تنها زیر روابط تهران – ریاض دینامیت نگذاشت و هزینه های بیحساب کتاب دیگری هم بر روی دست ایران گذاشت. در آن دوران، کل آتشبار دستگاه پروپاگاندای اصولگرایان، در مسیر لعن و نفرین و تهدید و شاخ و شانه کشیدن برای عربستان به کار گرفته میشد. اما حالا همان دستگاهها، تلاش میکنند تا سفر شمخانی به پکن را به مثابه ی مصداق و نمونه ای از شاهکارهای «سیاست همسایگی» به نمایش بگذارند!
ما در حال تجربه کردن یک وضعیت «هابزی» هستیم که در نبود تدبیری موثر در اقتصاد کلان کشور، به حالت طبیعی «جنگ همه علیه همه» برگشتهایم. توماس هابز از چنین حالتی با همین تعبیر یاد میکند. امیدوارم چنین نباشد، اما متاسفانه به هر سو که مینگریم، علایم و شواهدی از این وضعیت میبینیم.
دکتر یزدی در دوران دانشجویی در دانشکده داروسازی در انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران فعال بود و با شروع نهضت ملی شدن صنعت نفت در دوران مرحوم دکتر محمد مصدق به حمایت از این نهضت برخاست.از دکتر کاظم یزدی می توان به عنوان یکی از بنیانگذاران انجمن اسلامی پزشکان نام برد.
تلاشهای آگاهی بخش مهندس بازرگان و سایر روشنفکران دینی و صاحب نظران و مجموعه رخدادها در طول چهار دهه گذشته و تحولاتی که در عرصههای فرهنگی و اجتماعی ایجاد شده زمینه آگاهی گسترده جامعه را برای شناخت علت اصلی انحراف که «حاکمیت نهاد دین در حکومت» است را فراهم ساخته است.
در یک سرزمین پهناور همانند میهن ما ایران، تنها با یک زبان رسمی بهعنوان عامل پیوند ملی ایرانیان که در سرتاسر این سرزمین در مدارس و دانشگاهها بهطور یکسان آموزش داده میشود میتوان «برابری» را بهمثابه یک حق برای همه شهروندان ایرانی بهویژه برای ساکنان مناطق محرومتر ایجاد و تضمین نمود. به این ترتیب همه قومیتهای ایرانی با زبان و گویش مادری خود نیز خواهند توانست با شانس یکسان و برابر در فرآیند کسب دانش و مهارتهای لازم برای یک زندگی سربلند در همه جای این سرزمین آماده و مهیا بگردند.