از سالها قبل گفته و نوشته بودم که چهل و چند سال است فریاد «مرگ بر ضد ولایت فقیه» در نمازهای جمعه و اجتماعات حکومتی بلند است. درحالیکه بسیاری از علمای شیعه، اصل ولایت فقیه، علی الخصوص ولایت مطلقه را قبول ندارند.
دو واقعۀ مهم تنباکو و مشروطه، درسهای زیادی برای معترضین و حکومت دارد. شرط موفقیت اعتراضات، دوری از خشونت، تندروی و تاکید بر خواستۀ قانونی و ایجاد ائتلاف و نه طرد کردن دیگر نیروها است.
حکومت ولایی برآمده از نظریه حکومتی ولایت مطلقه فقیه، مبتنی بر “خدعه و تدلیس” بوده و به لحاظ حقوقی و فقهی فاقد وجاهت و مشروعیت قانونی میباشد.
از زمان پیدایش تاریخ موسیقی در جغرافیای پهناور فرهنگی سرزمین ایران، همواره این هنر در تحولات اجتماعی و سیاسی دخالت کرده و تاثیرگذار بوده است؛ از نواهای باربد در ایران باستان که خبر مرگ شبدیز را به خسروپرویز میدهد تا ساختن ۳۰قطعه «نوبت مرتب» (سختترین فرم موسیقی مقامی) توسط عبدالقادر مراغی در دربار سلطانحسین جلایر، تا ساختن سمفونی نفت توسط علینقی وزیری در دوران پهلوی و…، هنرمندان موسیقی با نغمههایشان نسبت به مسائل اجتماعی نظر داشته و گاهی به جهتی هدایت کردهاند.
سیاست برخورد با هنرمندان، سیاست غلطی است. اگر باید یک دهه زمان میگذشت تا ثابت شود که برخورد با اصلاحطلبان و نیروهای سیاسی نهتنها به حل بحرانها کمکی نکرده بلکه آن را تشدید کرده است، حالا لازم نیست زمان طولانی بگذرد تا مشخص شود که برخورد با هنرمندان فایده و سودی برای مدافعان چنین روشهایی ندارد.
مهم شناخت شیوههای حکمرانی است؛ ظاهرا مسائل ما هنوز در دوره پیشامشروطه است. وقتی انسان رساله “یک کلمه “مستشارالدوله را می بیند ملاحظه می کند هنوز بسیاری از مسائل ما همان مسائل قبل مشروطه است.
زنان کرد، مردان عرب، فرزندان بلوچستان، جوانان تهران، معترضان دیروز و امروز و فردا، هرکدام با هر جرمی، هیچ فرقی نمیکند؛ چراکه اعدام چرخهی خشونت را تداوم میدهد؛ چراکه بهانهای برای حذف افراد است
حقوق بشر در مواجهه با عدالت قضایی ورود عام دارد و منحصر به حقوق سیاسی یا دفاع از فعالان سیاسی نیست. مساله یک فعال سیاسی، «زندانیان سیاسی» است و مساله یک فعال حقوق بشر «حقوق زندانیان» در معنای عام آن و شامل زندانیان سیاسی و عادی است.