گفتمان حاکم بر بینشجامعهشناختی در بررسی و تبیین مسائل و پدیدههای فردی و اجتماعی یک جامعه، گفتمانی فراتر از فرد و سطح خرد و تحلیل فردی است و مستقیماً ساختار کلان حاکمیت را در جنبه های مختلف؛ عامل و دخیل در ایجاد، افزایش یا کاهش این پدیدهها میداند. و این سرآغاز مغضوب شدن جامعه شناسان از سوی نظام و مناسبات قدرت در نتیجهی به چالش کشیده شدن آن است.
نیروهای خارج از کشور در محیط گلخانهای اظهارنظر میکنند. من در این ماجرا اهمیت چندانی برای آنها قائل نیستم. هرچند معتقد هستم که آنها مسیری را میروند که اگر در داخل کشور اتفاقی نیفتد از باب اجبار همه به امامزاده خارج (دولتهای خارجی) متوسل شوند. معتقد هستم کماکان ثقل سیاسی در داخل کشور است و این نیروهای سیاسی داخل کشور هستند که باید این پروژه را پیش ببرند.
میثم: من نه سرنگونطلب این نظام هستم و نه استمرارطلب و طرفدار وضع موجود؛ هرچند که عملکرد نظام به سمت فروپاشی است، ولی به قول مهندس سحابی نمیخواهم به این سمت هلش بدهم!
آبراهامیان: انقلاب ۵۷ ایران اجتنابناپذیر بود، اما نه به خاطر موج انقلابهای بین المللی، بلکه به خاطر مشروعیت نداشتن رژیم ایران بدلیل مشارکت شاه در سرنگونی مصدق.
در هیچ کجای جهان و در هیچ مسئلهای اسم و نام مشکل اصلی نیست. ارسطو میگفت ایبسا حکومتها که به اسم جمهوریاند، ولی در عمل دیکتاتوری هستند؛ و ایبسا حکومتها که به اسم مشروطهاند، ولی در محتوا جمهوری هستند.
فراوان شنیدهام از عناصر موثر در سیستم که علت سقوط شاه این بود که سرکوب تمامعیار نکرد یا علت سقوط شوروی هم این بود که گورباچفی پیدا شد و میخواست پروستریکا و گلاسنوست بکند، ولی قبلاش باید سوال کرد که چرا این سیاستها تبدیل به یک ضرورت شدند!
تمرین دموکراسی باید از همین الان صورت بگیرد. تمرین دموکراسی در درجه نخست باید بین آنانی صورت بگیرد که ادعای ضدیت با استبداد و اقتدارگرایی دارند و سودای دموکراسی در سر میپرورانند. زیرا اینها قرار است مولد ین هژمونی و مدل و سرمشق اخلاقی جامعه باشند.
حداقل ۹۵ درصد از ایرانیها خارج به هیچ گروهی اعم از منافقین و کومله و حتی سلطنت طلبها وابستگی ندارند و هیچ اعتقادی هم به آنها ندارند و در هیج جنایتی هم دست نداشتهاند. حتی بسیاری از هواداران این نوع گروهکها مرتکب جنایت نشدهاند و اگر احساس امنیت کنند، این گروهکها را رها میکنند و به دامن کشور و خانوادهشان بازمیگردند.