مواظب باشید، بسیار هم مواظب باشید، این بچه های ۱۵ تا ۲۰ ساله ای که الان در خیابان ها هستند نه از باتوم و گلوله می ترسند و نه با تهدید و تطمیع پا پس می کشند. آنها مثل نسل های پیشین نیستند که تحقیر شوند و با این همه از ترس بریدن نانشان یا گرفتن جانشان، باز هم دم برنیاورند و حرف نزنند.
میخواهید بپذیرید یا نمیخواهید، به راه خود ادامه دهید تا نتیجه عمل خود را ببینید. این راه و رسم کشورداری نیست. با سپردن کارها به دست آدمهای حداقلی، راه به جایی نخواهید برد. تنها راه گشایش، بازگشت به اراده ملی از طریق انتخابات آزاد برای تعیین همه ارکان حکومت است و لا غیر. امیدوارم صاحب بصیرت شوید و از تاریخ عبرت بگیرید.
حاکمیت باز هم اشتباه می کند، باید ابتدا جنبش جوانِ جوانان را به رسمیت بشناسد، به آنان گوش بسپارد، گفتگو کند و خطاهای گذشته را بپذیرد، عذرخواه باشد و حداقل امکان رفاهی را مهیا نماید، با بگیر و ببند و تهدید جوان و نوجوان خصوصاً دختران؛ بیشتر به وجهه خود ضربه می زند، آنان را جری تر می کند، بر مخالفین خود می افزاید زیرا خانواده ها حتماً با فرزندان و بستگان خود همراه خواهند شد، سرکوب پاسخ نمی دهد و باز هم همه موارد زیرزمینی خواهد شد و در جایی که فکرش را هم نمی کنند سر برون خواهد آورد؛ می بایست در رابطه ملت و دولت تغییرات جدی پدید آید.
به هیچ وجه نمیتوان بر روی شعارهای ساختارشکنانه و “رفتارهای خشن اغتشاشگران”(!) نام مطالبه عمومی نهاد، چرا که آنها دیگر با کارهایش آسایش و امنیت مردم را به خطر انداختند.
جنبش سبز را بیشتر طبقه متوسط نمایندگی می کرد و دو جنبش ۹۶ و ۹۸ را فرودستان، اما جنبش زن، زندگی، آزادی همه بخشهای جامعه را جذب کرد. حاکمیت از صدر تا ذیل در برابر این جنبش دچار “تعلیق تحلیل” و کاملا آچمز شده است.
آنها که میگویند: «جنبش سر نمیخواهد، سازماندهی نمیخواهد، مرحلهبندی و برنامه نمیخواهد، خردورزی و نظریه نمیخواهد، بکوبید و پیش بروید و…»، اینان فرصت طلبانی هستند که به ززودی این حرکت را مصادره کرده و خود را رهبر بلامنازع آن معرفی میکنند و دیکتاتورهای آینده خواهند شد.
دانشگاه در ایران «یتیم» بوده است و هنوز هم نهادی غیر خودی و مزاحم تلقی میشود. از نظر من، تجاوز به حریم امن دانشگاه که مهد علم و تحقیق و پژوهش و خانه دوم دانشجو، استاد و یک پژوهشگر است بسیار اسفبار و در حد خیانت به آینده جامعه و کشور میباشد.