با توجه به سوء مدیریت مقامات جمهوری اسلامی در عرصه روابط بینالمللی و سیاست خارجی از جمله حمایت از تجاوز نظامی روسیه به اوکراین و عدم توافق به موقع برجام زمینه برای بهره برداری بیگانگان و رسانه های وابسته به آنان از اعتراضات بر حق مردم فراهم شده است، ایرانیان نباید تحت تاثیر این رسانه ها قرار گیرند تا جنبش اجتماعی ایران مستقل و درونزا و در راستای منافع ملی روند خود را طی کند.
رضا پهلوی بهجای اینکه در مجامع بینالمللی و سالنهای جنبی پارلمانهای بیگانگان در اروپا و امریکا برای خود مشروعیت دریوزگی کند بهتر است به مردم خودش رجوع کند و با پوزش خواستن از آنها و اعلان برائت از کردار و گفتار نانیک پدر و پدربزگ خود این فرصت را به آنها بدهد تا آنها خود انتخاب کنند که آیا ایرانیان به وارث یک خانواده فاسد، سرسپرده و غارتگر اموال ملیاشان دگربار فرصت خوشرقصی برای اربابان غربیاش را خواهند داد.
گفتمان حاکم بر بینشجامعهشناختی در بررسی و تبیین مسائل و پدیدههای فردی و اجتماعی یک جامعه، گفتمانی فراتر از فرد و سطح خرد و تحلیل فردی است و مستقیماً ساختار کلان حاکمیت را در جنبه های مختلف؛ عامل و دخیل در ایجاد، افزایش یا کاهش این پدیدهها میداند. و این سرآغاز مغضوب شدن جامعه شناسان از سوی نظام و مناسبات قدرت در نتیجهی به چالش کشیده شدن آن است.
یگانه راهحل معقول و کمهزینه هنوز هم به باور بسیاری از دوستداران این کشور گذار مبتنی بر توافق و اجماع است بین جامعه مدنی معترض و حاکمیت مستقر. این توافق و اجماع اما هیچگاه شکل نخواهد گرفت تا زمانیکه این هر دو حاضر به پذیرش موجودیت یکدیگر نباشند.
موسوی در جایی متفاوت از آنچه شما با غرض و مرض در صفحه نخست روزنامه خود به تصویر کشیدید ایستاده و اگر به انصاف در مورد آن قضاوت میکردید؛ که اگر موسوی اهل شما و تاریکخانه ی شما بود میبایست سکوت میکرد تا جان عزیزش را از تیزی دندان گرگ ها در امان بدارد.
آیا اصل ۱۷۷ میتواند برای همهی نسلهای آینده اعتبار داشته باشد و حق آنها را سلب کند؟ بنده به فرزندم چه میتوانم بگویم؟ به فرزندتان، به نوهی عزیزتان، به برادر کوچکتان، به این نسل امروز (بیست سالهها، سی سالهها، چهل سالهها، پنجاه سالهها)، چه منطق و استدلالی میتوانیم داشته باشیم؟ آیا استدلالی فقهی میتوانیم داشته باشیم؟ آیا استدلالی حقوقی میتوانیم داشته باشیم؟